close
آخرین مطالب
  • تبلیغ شما در اینجا
  • طراحی سایت شخصی
  • طراحی سایت فروشگاهی
  • طراحی سیستم وبلاگدهی
  • سیستم سایت ساز اسلام بلاگ
  • مگا برد - پلتفرم خرید اینترنتی قطعات موبایل مگابرد
  • تحلیل و نمودار سازی فرم های پلاگین گرویتی وردپرس
  • اولین تولید کننده پلاگین های مارکتینگ و سئو کاملا ایرانی
  • اولین پلاگین دیجیتال مارکتینگ وردپرسی
  • loading...
    YourAds Here YourAds Here

    ذهن برتر

    بازدید : 109
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:13

    رنسانس هوش مصنوعی (AI) در بخار کامل و سرعت جمع شدن است. یکی از اهرم های اصلی حرکت ، بینایی رایانه ای است ، علمی میان رشته ای که شامل هوش مصنوعی ، فیزیک ، علوم اعصاب ، زیست شناسی ، آمار ، تئوری یادگیری ، مهندسی ، آمار ، رباتیک و ریاضیات است. بینش بیولوژیکی از بینش ماشین یادگیری ماشین هوش مصنوعی الهام گرفته است پیش بینی می شود اندازه بازار جهانی چشم انداز رایانه تا سال 2027 به 19.1 میلیارد دلار برسد که بر اساس گزارش Grand View Research در سپتامبر 2020 ، با CAGR 7.6 درصد در طول سال های 2020-2027 رشد خواهد کرد. بینایی رایانه ای فناوری توانمندی است که توسط هوش مصنوعی در پشت وسایل نقلیه مستقل ، تجزیه و تحلیل ورزشی ، رادیولوژی ، تشخیص پزشکی ، پیش بینی عملکرد کشاورزی ، نگهداری تولید ، پیشگیری از خسارت خرده فروشی ، نظارت امنیتی ، جلوگیری از تقلب و موارد دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. با این وجود تاریخچه بینایی رایانه نسبتاً جدید است و ریشه در قلمرو بیولوژیکی قاطع دارد. در سال 1959 ، متخصصان مغز و اعصاب ، دیوید هوبل و تورستن ویزل مقاله برجسته خود را با عنوان "زمینه های پذیرنده نورونهای منفرد در قشر مخطط گربه" در مجله فیزیولوژی منتشر کردند. نوروفیزیولوژی شاخه ای از علوم اعصاب و فیزیولوژی است که مطالعه علمی مغز و سیستم عصبی محیطی است. با مطالعه بینایی در گربه ها ، هوبل و ویزل دریافتند که سلول های عصبی در قشر بینایی آرایش مشخصی دارند. آرایش زمینه های پذیرایی جهت ، شکل و اندازه محرک ها را تعیین می کند و ممکن است در درک حرکت نقش داشته باشد. در سال 1968 همین دو تحقیق تحقیقاتی را در زمینه های پذیرای و معماری عملکردی قشر مخطط میمون ها منتشر کرد که نشان داد بیشتر سلول ها را می توان به صورت ساده یا پیچیده طبقه بندی کرد. سلولهای ساده در قشر بینایی اولیه عمدتا به لبه ها و میله های جهت دار جهت خاص پاسخ می دهند. سلولهای پیچیده دارای یک میدان پذیرایی هستند که ورودی سلولهای ساده را ادغام و جمع می کند ، مفهومی بنیادی برای مدل های شبکه های عصبی کانولوشن برای دید کامپیوتر هوبل و ویزل از جمله دریافت کنندگان جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی در سال 1981 بودند. متأثر از کارهای هوبل و ویزل ، در سال 1980 دانشمندان کامپیوتر ژاپنی Kunihiko Fukushima در Biber Cybernetics مفهوم یک مدل شبکه عصبی خودسازمانده را به عنوان مکانیزمی برای شناسایی الگوی بصری به نام Neocognitron منتشر کردند. با استفاده از ریاضیات ، فوكوشیما مفهوم سلولهای ساده و پیچیده را برای ایجاد یك مدل محاسباتی برای بینایی رایانه بازآفرینی كرد. هنگامی که شبکه Neocognitron خود سازماندهی را کامل می کند ، معماری آن شبیه مدل سلسله مراتبی سیستم عصبی بینایی هوبل و ویزل است. Neocognitron الگوهای محرک را بر اساس شباهت هندسی یا گشتالت از اشکال آنها تشخیص می دهد. در زبان آلمانی ، gestalt تقریباً به یک کل واحد ترجمه می شود. در دهه 1920 روانشناسان آلمانی ماکس ورتهایمر ، کورت کوفکا و ولفگانگ کوهلر روانشناسی گشتالت را بنیان نهادند تا ادراک را با مفهوم اساسی توضیح دهند که کل از مجموع قطعات بیشتر است. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد در سال 1998 ، محققان یان لکون ، لئون بوتو ، یوشوا بنگیو و پاتریک هافنر با دستیابی به موفقیت پیشرفتی که در مجموعه مقالات IEEE با عنوان "یادگیری مبتنی بر گرادیان برای شناسایی اسناد" اعمال شده و اثربخشی استفاده از شبکه های عصبی همگرا را نشان می دهد ، تاریخچه هوش مصنوعی را ثبت کردند. (CNN) برای شناسایی شخصیت دست خط. محققان نشان دادند که استفاده از یادگیری مبتنی بر شیب به شبکه های عصبی کانولوشن یادگیری ویژگی های مربوط به داده های آموزش را امکان پذیر می کند. LeCun ، Bengio و همکاران در مطالعه خود نوشتند: "شبکه های عصبی Convolutional نشان داده اند که نیاز به استخراج کننده های ویژگی های دست ساز را برطرف می کنند." نشان داده شده است که شبکه های ترانسفورماتور نمودار ، نیاز به اکتشافات دست ساز ، کتابچه راهنما را کاهش می دهد برچسب گذاری و تنظیم دستی پارامترها در سیستم های شناسایی اسناد. با فراوانی داده های آموزش ، با سرعت بیشتر رایانه ها ، با درک ما از الگوریتم های یادگیری ، سیستم های تشخیص بیشتر به یادگیری اعتماد می کنند و عملکرد آنها بهبود می یابد. در سال 2012 ، پیشگامان هوش مصنوعی الکس کریژفسکی ، ایلیا ساتسکور و جفری هینتون مقاله پیشگامانه خود را با عنوان "طبقه بندی ImageNet با شبکه های عصبی عمیق انحرافی" در کنفرانس NeurIPS ارائه دادند که طبقه بندی رایانه ای رکوردشکن 1.2 میلیون تصویر با وضوح بالا را نشان می دهد. طبق گزارش Emergen Research در سپتامبر 2020 ، پیش بینی شده است که تا سال 2027 ، اندازه بازار جهانی فقط برای شبکه های عصبی عمیق به 5.98 میلیارد دلار برسد که با CAGR 21.4 درصد در طی سالهای 2020-2027 رشد خواهد کرد. بازیگران برجسته در شبکه های عصبی عمیق شامل Google ، IBM ، Microsoft ، Qualcomm ، Intel ، Oracle ، Clarifai ، Neurala ، NeuralWare ، Starmind و Ward Systems ، در همین گزارش هستند. آنچه که بعنوان یک کشف بنیادی بیش از شصت سال پیش در یک تحقیق تحقیقاتی با گربه ها آغاز شد ، پایه و اساس آن را تشکیل داده است.

    چگونه شادی خود را زندگی کنیم
    بازدید : 113
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:11

    هفته گذشته ، مجموعه تبلیغاتی جدید WandaVision به بسیاری از طرفداران خود نشان داد که شخصیت کاترین هان ، آگاتا ، بزرگترین شخصیت بد است. نمایش این کار را با یک آهنگ عفونی انجام داد که بلافاصله اینترنت را جارو کرد و بعد ، خواه ناخواه در سر همه گیر کرد. هواداران به داشتن اشتیاق در مورد چیزهایی که دوست دارند و صرف وقت زیادی برای فکر کردن در مورد آن چیزها معروف هستند ، اما آنها اغلب در مورد تأثیر موسیقی در نمایش ها و فیلم های مورد علاقه خود زیاد فکر نمی کنند. این موسیقی بخشی جدایی ناپذیر از بیان داستان است و چرا این داستان ها طنین انداز است - و تحقیقات روانشناسی در پشت آن وجود دارد. در مورد "Agatha All Along" ، تأثیر چنان چشمگیر بود که این آهنگ ویروسی شد ، و یک طرفدار با انتشار یک ویدیوی YouTube نشان داد که بخشی از موسیقی از همان ابتدا در مضامین مختلف طنز در این برنامه پخش شده است ، در نوعی اشاره متا به آنچه در آینده است. این تحلیل از نقش و نگارهای تکراری مورد توجه طرفداران و سازندگان نمایش قرار گرفت و سرانجام باعث شد رابرت لوپز و کریستن اندرسون-لوپز ، آهنگسازان WandaVision ، برای تایید موافق بودن پوستر YouTube ، Artsy Omni ، به توییتر بروند. کریستن اندرسون-لوپز در توییت خود نوشت: اگر از خود می پرسید که چرا برای آخرین آهنگ بسیار آماده بودید ، به این دلیل است که هفته به هفته همان آهنگ را می شنیدید. "آگاتا در کنار هم" در ترکیب موسیقی خود به بیش از یک روش عمدی است. در مصاحبه ای با Indie Wire ، آهنگسازان (که همچنین مسئول ترانه دیگری هستند که هیچ کس نمی تواند از سر آنها بیرون بیاید ، "Let It Go" از دیزنی) گفتند که آنها سعی می کنند کمدی های کلاسیک مورد علاقه طرفداران را از I Love به بینندگان یادآوری کنند لوسی به خانواده کبک ، و همچنین برای ایجاد احساس تاریکی قریب الوقوع. آنها این کار را با استفاده از تریتون ، که گاهی اوقات "فاصله شیطان" نامیده می شود ، به دست می آورند ، که باعث ایجاد احساس خزش می شود و در زیر لحن شاد و رو به بیرون ظاهر می شود. آهنگسازان سپس متر و لحن و ابزار را متنوع ساختند تا نسخه های مختلفی از نقوش گفتاری را ایجاد کنند. در حالی که این یکی از موارد معدودی است که طرفداران در مورد موسیقی نمایش مورد علاقه خود صحبت می کنند ، آهنگسازان یک نمایش تلویزیونی همیشه در تعریف داستانی که طرفداران از آن لذت می برند همکاری می کنند. موسیقی احساسات قدرتمندی را در انسان ایجاد می کند ، گاهی اوقات احساساتی ایجاد می کند که ممکن است هنگام تماشای نمایش های مورد علاقه خود احساس دیگری نداشته باشیم. موسیقی می تواند تجربه عاطفی ما را تشدید کند ، کمرنگ کند یا حفظ کند. این به این دلیل است که ما موسیقی را به عنوان یک بیان احساسی می شنویم و ناخودآگاه بازنمایی از آن احساسات را ، به شکلی از سرایت عاطفی می سازیم. همانطور که پاتریک جوسلین ، روانشناس موسیقی گفت ، "شما ممکن است بدانید که آنچه می شنوید" فقط موسیقی "است ، اما سازوکارهایی که احساسات شما را برانگیخته نمی کنند." در فیلم و تلویزیون از موسیقی به چندین روش استفاده می شود. از نمره موسیقی می توان برای افزودن به شدت صحنه ، ایجاد پاتوس یا به عنوان نشانه ای برای مخاطب در مورد اتفاق بدی استفاده کرد - همانطور که در آگاتا نشان داده شده است. تنوع در سازهای مورد استفاده و میزان صدا و سرعت موسیقی احساسات مختلفی را در شنونده ایجاد می کند. به عنوان مثال ، نت های نزولی عمدتا به عنوان نت های غمگین و صعودی به عنوان شاد تلقی می شوند ، اما تغییر سازها باعث تغییر احساس موسیقی می شود. سازهای بلندتر و استکاتوی بیشتری مانند ماریمبا شادی را برمی انگیزد ، در حالی که ویولن سل و ساکسوفون غم و ترس را منتقل می کنند. به نظر می رسد پیانو خنثی ترین ساز است ، به این معنی که نحوه نواختن آن تأثیر مهمی در واکنش احساسی شنوندگان دارد. در چندین قسمت WandaVision ، نقش مکرر در آهنگ های مختلف با روش های مختلف پخش می شود. موسیقی چگونه واکنش های احساسی ایجاد می کند؟ چندین مکانیسم شناختی در این امر دخیل است که اکثر آنها در قسمت قدیمی مغز معروف به سیستم لیمبیک رخ می دهند ، بنابراین واکنشها به صورت خودکار انجام می شوند. اگر تا به حال موسیقی هایی را تجربه کرده اید که "من را لرزاند" ، این احساس متمایز با فعالیت سیستم لیمبیک مرتبط است. مطالعات تصویربرداری عصبی نشان می دهد که مغز جنبه های خاصی از موسیقی مانند سرعت شتاب یا تغییرات ناگهانی ریتم یا میزان صدا را به عنوان سیگنالی که باید به آن توجه کنیم تفسیر می کند. انسان ها برای شناخت معنی دار چنین تغییراتی تکامل یافته اند ، زیرا بقا ممکن است به توانایی مشاهده الگوها در صداها بستگی داشته باشد تا بداند چه موقع می توان سریع فرار کرد! وقتی ریتم یک قطعه موسیقی تغییر می کند ، ضربان قلب و تنفس در کسی که گوش می دهد تغییر می کند. بنابراین دستکاری جنبه های موسیقی یک نمایش یا فیلم تلویزیونی پاسخ های احساسی متفاوتی را در بینندگان ایجاد می کند. یادگیری همچنین در پاسخ ما به موسیقی نقش دارد. یادآوری عمدی آهنگسازان از مضامین آشنا sitcom از گذشته بر تأثیر موسیقی در WandaVision می افزاید. طرفدار بودن و گوش دادن به موسیقی می تواند منجر به "جذب" یا "درگیری" شود ، تمرکز شدید بر روی چیزی که می تواند احساسات یا طرز تفکر را تغییر دهد. گاهی اوقات "جریان" نامیده می شود ، وقتی چیزی توجه ما را به خود جلب می کند ، باعث کاهش خودآگاهی می شود.

    ریشه های علوم اعصابچشم انداز رایانه ای AI
    بازدید : 85
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:10

    پیشرو بودن در معرض آسیب پذیری انتخاب باز ، شفاف و معتبر بودن است. این گزینه برای بسیاری از رهبران گزینه راحتی نیست ، زیرا آسیب پذیری اغلب با ضعف همراه است. در حقیقت ، عکس این قضیه صادق است - رهبرانی که آسیب پذیری را انتخاب می کنند قدرت زیادی نشان می دهند. آسیب پذیر بودن واقعاً ابرقدرت شماست. چطور؟ پذیرش آسیب پذیری یک روش قدرتمند برای ایجاد اعتماد و ارتباطات معنی دار است که باعث افزایش مشارکت کارمندان می شود ، که در ایجاد رشد و نتایج سازمان بسیار مهم است. ما گونه ای هستیم که بر اساس ارتباط ، شفقت و تمایل به همکاری و کمک به یکدیگر بنا شده ایم. از آنجا که ما موجوداتی ناقص هستیم ، مکانیسم های دفاعی ایجاد می کنیم تا وقتی که راه بهتری برای مقابله با آن نداریم ، احساس درد نکنیم. مکانیسم های دفاعی از کودکی شروع به ساخت می کنند و می توانند جیب هایی از عدم بلوغ عاطفی ایجاد کنند ، که در نهایت دفاع را به یک "شخصیت" تبدیل می کند. در یک سازمان ، این قدرت دفاعی مانع از همکاری و ارتباط می شود که می تواند موفقیت تیم را خراب کند. پنهان کردن نقاط آسیب پذیر همچنین می تواند خلاقیت و نوآوری را خفه کند و محیطی را ایجاد کند که اعضای تیم از نظر روانشناختی به اندازه کافی برای ارائه پیشنهادات ، به اشتراک گذاشتن ایده ها یا درخواست کمک احساس امنیت نکنند. یک پروژه تحقیقاتی Google با هدف کشف اسرار تیم های موثر در این شرکت نشان داد که ایمنی روانشناختی ، جایی که اعضای تیم در هنگام خطر احساس خطر کنند و در مقابل یکدیگر آسیب پذیر باشند ، یکی از عوامل اصلی پویایی موثر تیم است. فراتر از خفه کردن خلاقیت ، عدم آسیب پذیری می تواند بر عملکرد تیم و سازمان تأثیر منفی بگذارد. یک نمونه غم انگیز از این ماموریت نهایی شاتل فضایی کلمبیا است. وقتی مهندسان ویدیویی را از برخورد یک تکه کف با شاتل به رهبری نشان دادند ، اگر رهبری با نشان دادن آسیب پذیری پاسخ دهند و بگویند ، "من آن را نمی فهمم - به نظر می رسد شما فکر می کنید این معامله بزرگتری از من است ، به من کمک کنید بفهمم چه چیزی "من گم شده ام" ، که می توانست تفاوت بین مرگ و زندگی را ایجاد کند. و گرچه بسیاری از ما با خطراتی مانند مرگ و زندگی سرنوشت ساز روبرو نیستیم ، آسان است که به این نوع شرایط نگاه کنیم و فکر کنیم ، "من چنین پاسخی نمی دهم!" در حقیقت ، احتمالاً همه ما عواقب ناشی از عدم آسیب پذیری را تجربه کرده ایم. تمایل یک رهبر برای نشان دادن آسیب پذیری پیش بینی قابل توجهی برای موفقیت تیم است. به عنوان یک رهبر ، اگر از مکانیسم های دفاعی استفاده می کنید که آسیب پذیری را مسدود می کنند ، مقداری از انرژی خود را برای حفظ خود حفظ می کنید. این به افراد اطراف شما نشان می دهد که شما به دنبال خود هستید ، که به نوبه خود می تواند باعث دفاع (و حفظ خود) در آنها شود. سرمشق گرفتن با مثال و آسیب پذیر بودن باعث تحریک همه اعضای تیم می شود که اکثریت قریب به اتفاق انرژی خود را به جای حفظ خود حفظ کنند. تمایل به گشودگی و آسیب پذیری به مردم اجازه می دهد تا بدانند که شما در کنار آنها هستید. به طور موثر منجر به آسیب پذیری شامل: پذیرفتن وقتی چیزی را نمی دانید یا درک نمی کنید درخواست کمک قبول مسئولیت هنگام اشتباه بازخورد دادن حتی اگر گفتگو ناخوشایند باشد پذیرش بازخورد به روشی که به شما امکان یادگیری و پیشرفت را می دهد هنگامی که به نظر موثرترین مسیر نیست ، باید سیر خود را به عقب برانید امتحان کردن چیز جدید ، یادگیری مهارت جدید یا ریسک کردن با یک ابتکار جدید

    چرا آن آهنگ در ذهن شما گیر کرده است؟
    بازدید : 107
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:09

    اگر در آن زمان هایی که برای نوشتن آن رمان نشسته اید ، آن نقاشی را نقاشی نمی کنید یا آن راه حل را اختراع نمی کنید ، می توانید یک رمان بنویسید ، یک نقاشی بزنید یا یک راه حل جدید فن آوری کنید. آیا خلاقیت همان چیزی است که شما آن را خاموش و روشن می کنید؟ یا این جهت گیری به سمت زندگی است؟ آیا اگر دائماً به روی آن ایده ها باز نباشید ، احتمالاً با ایده های خلاقانه برخورد خواهید کرد؟ در اینجا نحوه النا گرکو خواننده حرفه ای و مربی خلاقیت تفاوت بین "عمل خلاق" و "زندگی خلاقانه" را توضیح می دهد. النا می نویسد: آیا می خواهید خلاقیت بیشتری داشته باشید؟ آیا شما برای همیشه دوست داشته اید که کتاب بنویسید ، یا مدت زیادی نقاشی می کنید ، یا دوست دارید دوباره به نواختن ساز بپردازید ، اما نمی توانید ببینید که چگونه می توانید برای متناسب کردن آن با حرفه چالش برانگیز خود وقت بگذارید؟ یا برای حمایت از شما به عنوان یک هنرمند خلاق ، شغل زنده ماندن را انتخاب کرده اید ، اما به نظر می رسد اکنون نمی توانید زمان خلاقیت را پیدا کنید؟ خبر خوب این است: برای خلاقیت لازم نیست وقت پیدا کنید. چون خلاق بودن ربطی به زمان ندارد. شما خلاقیت نمی کنید شما خلاقیت زنده دارید! خلاقیت واقعاً یک شیوه زندگی است ، نه یک فعالیت یا مجموعه ای از صفات. این چیزی نیست که به بعضی از روزها یا زمانهای خاص سقوط کنید ، فقط بخش کوچکی از ساعت بیداری ما را تشکیل می دهد. این مربوط به رویکرد خلاقانه در زندگی است. نقل قول مهم لئوناردو داوینچی همه چیز را می گوید: "هرگز بدون پد کوچک خود نباشید." او در حال صحبت با دانشجویان هنر خود بود ، و آنها را تشویق می کرد که حتی در خارج از استودیو هنرمند باقی بمانند ، و آماده اند که طرح لحظه ای را که در سفرهای زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است ضبط کنند یا ایده ای را که هنگام راه رفتن به ذهنشان خطور کرده ضبط کنند. او می دانست که خلاقیت یک شیوه زندگی است ، نه یک فعالیت محدود به زمان. من هرگز خلاق نیستم. من هرگز جریان را "خاموش" نمی کنم. و همانطور که لئوناردو هشدار داد ، من هرگز آماده ایده های خلاقانه ای نیستم که بوجود می آیند. وقتی ایده ای به ذهنم خطور می کند ، از یک برنامه ساده دیکته برای ضبط آن استفاده می کنم. آن را باز می کنم ، دکمه میکروفن را می فشارم و در تلفنم صحبت می کنم ، و این سخنرانی من را برای من متن می کند و به طور خودکار ذخیره می شود. من از برنامه دوربین تلفن خود برای گرفتن عکس و فیلم های خودجوش استفاده می کنم. امروزه خلاقیت راحت تر است! خلاق بودن به معنای این است که به خلاقیت خود همیشه "روشن" باشد ، نه اینکه آن را به زمان یا روز خاصی کاهش دهید. وقتی در حال خواندن هستم ، همان خلاقانه ای هستم که در خیابان قدم می زنم. من در هنگام نوشتن یک پست وبلاگ روی لپ تاپ خودم همان خلاقانه ای هستم که در صبح دوش می گیرم. در واقع ، برخی از بهترین ایده های من هنگامی که من در حمام هستم به من می رسد! تلفنم را درست بیرون دوش می گذارم تا در لحظه خشک شدن بتوانم ایده های حاصل از بخار را با فشار یک دکمه ضبط کنم. و هنگامی که در مسیر پارک مرکزی قرار می گیرم یا آنجا روی نیمکت نشسته ام ، ایده های خلاقانه به انگیزه هوای پاک و مناظر زیبا هرگز جریان نمی یابند. من همیشه تلفنم را برای یادداشت برداری و عکس همراه دارم. هرگز یک ایده را هدر ندهید! مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد وقتی دراز می کشم تا بخوابم ، فردای روز خود را متصور می شوم و سوالی در رابطه با یکی از پروژه های خلاقانه ام از خودم می پرسم و ذهنم را تشویق می کنم تا هنگام بیداری راه حل خلاقانه ای به من ارائه دهد. خلاقیت حتی وقتی خواب هستید اتفاق می افتد! هنگام خواب یک دفترچه یادداشت در کنار خود دارم تا ایده ای را که وقتی نیمه خواب هستم به من نشان می دهد از دست ندهم. خلاق بودن به معنای این است که شما با یک نگاه خلاق به چیزها نگاه می کنید ، نه فقط وقتی در استودیوی هنری نقاشی می کنید ، یا در حال اجرای صحنه هستید ، یا در حال نوشتن میز کار خود هستید ، یا در شغل خود به فکر راه حل یک مشکل هستید ، بلکه در هر زمان لحظه ای از زندگی شما هنگامی که خلاقیت را "روشن" کردید و آن را به عنوان تنظیمات پیش فرض خود انتخاب کردید ، متوجه خواهید شد که ایده های خلاقانه شما بهترین حالت را دارند. آیا در دوش است ، در طبیعت است ، هنگام رانندگی ، تماشای تلویزیون ، انجام یک کار خاص ، نشستن در جلسات ، یا در مسیر پیاده روی مورد علاقه خود را؟ سپس اطمینان حاصل کنید که همیشه ابزاری ساده و با کاربرد آسان در دست دارید که در آن زمان سبک منحصر به فرد شما را در اختیار شما قرار می دهد تا ایده هایی را که به وجود آمده اند به تصویر بکشید. هرگز فرصتی را برای خلاقیت از دست ندهید! ما می توانیم زندگی خود را به عنوان موجودی خلاق انتخاب کنیم. زندگی با خلاقیت فشار در "روشن کردن" خلاقیت فقط در لحظه شروع تمرین یا شروع جلسه نوشتن را از بین می برد. جریان از قبل جریان دارد! بگذارید همیشه جریان داشته باشد. النا گرکو خواننده ، نویسنده و مربی حرفه ای است.

    چرا آن آهنگ در ذهن شما گیر کرده است؟
    بازدید : 101
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:08

    بسیاری از معلمان من می دانم که در طول روز ناهار نمی خورند. فقط وقت کافی نیست ، کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد و بسیاری از انتظارات غیر واقعی نیز گاهی اوقات از ما ایجاد می شود. من مجبورم هر روز ناهار بخورم و این حد را تعیین کنم در غیر این صورت بعداً نمی توانم فعالیت کنم ، اما کاملاً می فهمم که چرا این کار را نمی کنند. در منطقه مدرسه ما ، تأکید زیادی بر آموزش آگاهانه از آسیب روانی و یادگیری اجتماعی-عاطفی داشته ایم ، که توسط آموزش دیافراگم به شرح زیر تعریف می شود: fizkes / Shutterstock منبع: fizkes / Shutterstock "فرایندی که از طریق آن کودکان و بزرگسالان دانش ، نگرش و مهارتهای لازم برای درک و مدیریت احساسات ، تعیین و دستیابی به اهداف مثبت ، احساس و نشان دادن همدلی با دیگران ، ایجاد و حفظ روابط مثبت و تصمیم گیری مسئولانه را به دست می آورند و به طور م applyثر به کار می گیرند. " هنگامی که من برای اولین بار تدریس را شروع کردم ، واقعاً خوشحال شدم که منطقه و مدرسه من بیش از حد پا به پا می شوند و یادگیری اجتماعی-عاطفی را در آغوش می کشند و بهزیستی ذهنی و عاطفی دانش آموزان را بر تأکید دقیق بر آموزش اولویت می دهند. با پایان دادن به سال اول ، یک احساس مشترک بین خودم و معلمانم این است که بله ، SEL فوق العاده مهم است و گامی در جهت درست برای دانش آموزان در هر مدرسه است ، اما معلمان چه می کنند؟ ما نیز بسیار مبارزه می کنیم و با انتظاراتی که روز به روز بوجود می آید ، از مدیریت رفتار گرفته تا ارائه برنامه های درسی ، زمان بندی درجه بندی ، حضور در جلسات روزانه و یک دیوانگی کلی در کلاس و مدرسه ساختمان ، معمول است که احساس کنیم SEL برای بچه ها اعمال می شود ، اما برای بزرگسالان صدق نمی کند. به نظر من نیازی به گفتن نیست که بزرگسالان به مراقبت از خود ، استراحت و بهزیستی ذهنی و عاطفی نیز نیاز دارند ، اما فرهنگ در آموزش اغلب به معلمان اجازه نمی دهد که رفاه خود را در اولویت قرار دهند. برای افرادی که نمی دانند ، فرهنگ پاسخگویی برای معلمان در سراسر کشور بسیار تنبیه کننده است - معمولاً به گونه ای اجرا نمی شود که مربیان در شغل خود بهتر عمل کنند. درعوض ، این معلمان را از رعایت رعایت قوانین ترغیب می کند و معلمان را ترغیب می کند تا هر بار که یک بزرگسال دیگر وارد کلاس می شود "نمایش سگ و تسویه حساب" برگزار کنند. بگذارید که در اعماق خود مقدمه بزنم ، من برنه براون را دوست دارم ، از جمله دو کلاسیک کلاسیک TED Talk او - "قدرت آسیب پذیری" و "گوش دادن به شرم". نقل قول تدی روزولت در مورد "مردی در صحنه" جمله ای بود که من برای اولین بار از برنه براون شنیدم. در برهه ای از دانشگاه ، تحقیقات برنه براون درمورد آسیب پذیری من را تشویق کرد که یک جهش ایمان داشته باشم و درمورد مبارزات خانوادگی و شخصی ام آسیب پذیر باشم. البته این فقط صحبت های TED Trenes of Brené Brown نبود که برای من این کار را انجام داد - اما تحقیقات جذاب و حکایت های او یکی از بسیاری از کاتالیزورهای داستان شخصی من بود. وقتی معلم شدم ، در یک مدرسه و مدرسه بسیار دشوار در داخل شهر ، جلسات توسعه حرفه ای دائما فیلم های YouTube را از Brené Brown پخش می کرد تا یادگیری اجتماعی-عاطفی را برای دانش آموزان در اولویت قرار دهد و ما برای دانش آموزان بهتر و بهتر باشیم درک آنها را به عنوان امکان پذیر است. باز هم ، همه اینها چیز خوبی بود ، و داشتن یک روش SEL بسیار بهتر از عدم آن است. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد اما هیچ یک از این جلسات هرگز احساس معلمان را تأیید یا تأکید نکرده اند ، حتی وقتی در کووید دچار یک بیماری همه گیر شده بودیم که زندگی همه را نابود کرد. بسیاری از هم سن و سالان من تحت فشار شدید منطقه بودند تا در هفته چندین تماس تلفنی را با دانش آموزان ثبت کنند ، در زمان های غیرمعمول به صورت آنلاین آموزش دهند و برای رعایت قوانین روزانه به چندین جلسات بروند. همانطور که هر سال تحصیلی به طور طبیعی می گذرد ، معلمان فرسوده می شوند ، فرسوده می شوند و فرسوده می شوند و من مطمئناً سال اول خود را انجام دادم. با این حال تعداد بسیار کمی از افراد ، وضعیت احساسی معلمان را بررسی می کنند. از ما انتظار می رفت که هر روز چهره تازه ای به پا کنیم ، سرمان را پایین نگه داریم ، آموزش دهیم ، کارهای خود را به بهترین وجه انجام دهیم و ساعت های زیادی را پس از کار صرف کنیم تا درجه بندی و برنامه ریزی انجام شود. هیچ کس به حال ما از نظر احساسی اهمیتی نمی داد - چون به ما حرفه ای دستمزد می دادیم ، این معنی است که SEL برای دانشجویان است نه ما. شاید این مفهوم این باشد که معلمان از قبل در جعبه ابزار خود یادگیری اجتماعی - عاطفی دارند ، اما معلم ها نیز انسان هستند و نه ماشین ، و انجام کارهای ما نباید به این دلیل باشد که دائماً از کار می افتیم ، دائماً بیش از حد کار می کنیم و بیش از حد فشار می آوریم. به عنوان یک معلم ، آسان است که درونی کنید همه چیز تقصیر شماست. داشتن دانش آموز از کار افتاده تقصیر شماست ، داشتن دانش آموزی که در مدرسه ظاهر نشود تقصیر شماست ، عصبانی شدن پدر و مادری از شما تقصیر شماست و رفتارهای برهم زننده و نمره تست های نامرتب تقصیر شماست. وارد شدن به این طرز فکر آسان است زیرا یک معلم خوب به آنچه در کنترل او است فکر می کند و ابتکار عمل می کند تا بچه ها را به خاطر نیروهای خارج از کنترل آنها سرزنش نکند.

    خلاقیت به عنوان راهی برای زندگی
    بازدید : 100
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:07

    بازی در فضای باز کودکان با مجموعه ای از مزایا ، از جمله مهارت های اجتماعی ، خلاقیت و تسکین استرس در ارتباط است. تحقیقات نشان می دهد که بازی در فضای باز در سال های اخیر در حال سقوط است ، اما COVID-19 ممکن است باعث تغییر شود. والدین باید تعادل بین بازی داخل سالن و بازی در فضای باز را هدف قرار دهند و اجازه دهند فرزندان خود در هر زمان ممکن آزادانه بازی کنند. تحقیقات نشان می دهد ، کودکان امروز در موقعیت های بدون نظارت رایگان مانند گذشته بازی نمی کنند. این امر ممکن است تا حدی ناشی از گزارشهای خبری ترس آور باشد که داستانهایی از کودک ربایی و شکارچیان کودک را به تصویر می کشد. همچنین تقصیر والدین از قضاوت منفی سایر والدین در شبکه های اجتماعی برای اجازه دادن به فرزندانشان برای بازی بدون نظارت وجود دارد. از دیگر نگرانی هایی که والدین ایجاد می کنند می توان به آلودگی ، بیماری های متولد حشرات ، نگرانی در مورد مشکلات فرزندان و سرطان پوست در اثر آفتاب زدگی اشاره کرد. تأکید بیشتر بر آماده سازی کودکان برای آینده از طریق بازی ساختار یافته ، ورزش ، فعالیت ها و دانشگاهیان که همه رزومه آنها را می سازد ، به این موارد اضافه کنید. سرانجام ، تحقیقات نشان می دهد که روندهای اخیر نسبت به بازیهای ساختاریافته و منظم ، به جای خودجوش ، و افزایش جوامعی که ورزش را بر بازی آزاد و بدون ساختار تأکید می کنند و از آن امتیاز می گیرند. همه اینها را کنار هم بگذارید ، و ما یک دستورالعمل برای کودکان داریم که زمان خیلی بیشتری را از خانه بیرون می گذرانند. با این حال ، تحقیقات زیادی فواید بسیار زیاد بازی در بیرون را نشان داده است. به عنوان مثال ، بازی در فضای باز باعث بهبود رفتار کلی ، مهارت های اجتماعی ، کنترل خود و توجه ، تعامل اجتماعی ، خلاقیت ، تمرکز ذهنی و بازی مشترک می شود. کودکان مهار کمتری و ابراز وجود بیشتری نشان می دهند - آنها در بیان فضای آزاد احساس آزادی بیشتری می کنند. بازی در فضای باز پرخاشگری و استرس را کاهش می دهد. به طور خاص ، بازی بدون ساختار و آزاد در فضای باز ، موارد زورگویی و آسیب را کاهش می دهد. کارا دی یانی منبع: کارا دی یانی چگونه والدین می توانند این پیام های به ظاهر مخلوط را متعادل کنند؟ آیا آنها باید فرزندان خود را در امنیت ، پناه و نظارت نگه دارند؟ آیا آنها باید وقت ، پول و تلاش خود را صرف ثبت نام فرزندان خود برای یک ورزش ، یک فعالیت پس از دیگری کنند؟ یا اصطلاحاً باید آنها را به عناصر بسپارند؟ اگر اجازه می دهیم کودکان - در خارج از خانه ، بدون محدودیت - بچه باشند ، بسیار مفید است ، چرا ما بیشتر از این کار نمی کنیم؟ چگونه COVID-19 می تواند در فضای باز بازی را تغییر دهد اگرچه پاسخ به این س questionsالات آسان نیست ، اما اخیراً والدین پیشنهاد داده اند كه در صورت امكان ، از افزایش بازی در فضای باز طرفداری می كنند. یک وضعیت اخیر که ممکن است این افزایش بازی در فضای باز را با وجود تمام نکات منفی مرتبط با آن ممکن کند ، همه گیری COVID-19 است. در مطالعه اخیر و بررسی تأثیر COVID-19 بر نحوه بازی کودکان ، من و دانش آموزانم * 67 والدین 79 کودک بین 3 تا 10 سال را مورد بررسی قرار دادیم و با 37 نفر از آنها مصاحبه کردیم. ما از والدین در مورد زمانی که فرزندانشان معمولاً هر هفته قبل از همه گیری ، در حین قرنطینه و در حال حاضر در خارج می گذرانند ، پرسیدیم. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد والدین گزارش کردند که افزایش قابل توجهی در وقت فرزندان خود در خارج از خانه به طور متوسط از 10.47 ساعت در هفته قبل از COVID-19 به 14.52 ساعت در طول قرنطینه وجود دارد. نکته مهم ، زمانی که کودکان در حال حاضر خارج از خانه می گذرانند (به طور متوسط 11.82 ساعت در هفته) به طور قابل توجهی بالاتر از زمان قبل از شروع همه گیری است. پاسخ های کودکان گزارش والدین را تأیید می کند ، 62.2٪ از کودکان به ما می گویند که اکنون بیشتر از قبل از COVID-19 در بیرون بازی می کنند. بیشتر والدین این مسئله را خوب می دانند - 7/74 درصد والدین مورد بررسی ، افزایش زمان خارج را نتیجه مثبت همه گیری اعلام کردند. مانند همه موارد ، بهترین شرط بندی والدین برای کار با معمای بازی در فضای باز / داخل خانه ، یافتن تعادل است. آنها باید اجازه دهند فرزندانشان در تمام فصول وقت داشته باشند تا در فضای باز باشند و در عین حال به آنها فرصت دهند تا خودشان راحت باشند. اما نظارت - از راه دور - همیشه مهم است. والدین البته باید در موارد لزوم وارد عمل شوند. با این حال ، مهم است که آنها معلق نمانند و نه سعی کنند همه تعاملات فرزندان خود را کنترل کنند ، تصمیمات بازی ها ، فعالیت ها یا تلاش هایشان را کنترل کنند. نشان دادن اینكه كودكان می توانند به استقلال ، ایمنی و انتخاب هوشمندانه اعتماد داشته باشند ، كلیدی در تربیت افراد قوی ، آزاد اندیش و خودكفا است. * تشکر ویژه ای از جسیکا کارداش و دومینیک وایت برای کمک در طراحی ، اجرا و تجزیه و تحلیل این مطالعه.

    ما باید سلامت روان معلمان را در اولویت قرار دهیم
    بازدید : 104
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:05

    حداقل به مدت بیست سال ، دانشمندان علوم مغز و اعصاب در تلاش بوده اند دریابند که آیا تفاوتهای کالبدشناختی خاصی بین زنان و مردان دگرجنسگرایان و همجنسگرایان وجود دارد یا نه. یک مطالعه اولیه پس از مرگ نشان داد که ناحیه کوچکی از هیپوتالاموس قدامی در مردان همجنسگرای کمتر از مردان دگرجنسگراست و تفاوتی با زنان دگرجنسگرا ندارد. مطالعات اخیر تصویربرداری مغز ، تفاوت های مربوط به گرایش جنسی را در مناطق قشر اختصاص یافته به بینایی ، برخی عدم تقارن بین دو نیمکره و تفاوت در ضخامت قشر جلوی مغز گزارش کرده است. به طور کلی ، این مناطق خاص مغز در مردان همجنسگرایانه تمایل دارند که مشابه زنان دگرجنسگرایان باشند (بیشتر female نمونه های زنانه) ، در حالی که همین مناطق مغزی زنان همجنسگرایانه تمایل دارند که مشابه مردان دگرجنسگرایان باشند (بیشتر مردها ‐ معمولی). این اکتشافات اولیه دانشمندان را به این فکر انداخت که برخی از ویژگیهای رفتاری و شناختی مربوط به گرایش جنسی ممکن است در تفاوتهای آناتومی مغز ، ظریف اما سازگار منعکس شود. بسیاری از این مطالعات تصویربرداری اولیه توسط اندازه های کوچک نمونه محدود شده بود و شامل گروه های مقایسه زن ، هم جنس همجنس و هم جنس نبود. یک مطالعه اخیر با استفاده از بزرگترین مجموعه داده ژنتیک تصویربرداری عصبی on موجود در مورد رفتار جنسی همان جنسیت ، به این س addressedال پرداخته و همچنین نقش ژنهای خاص را معرفی کرده است. داده های MRI از 18،645 زن و مرد در سنین 40-69 سال به منظور استخراج الگوهای مغزی مربوط به رفتار جنسی همان جنسیت به دست آمد. رفتار جنسی همجنسگرایان گزارش شده از طریق پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. از شرکت کنندگان پرسیده شد: "آیا شما تاکنون با شخصی از همان جنسیت رابطه جنسی برقرار کرده اید؟" با مقاربت جنسی به عنوان رابطه واژینال ، دهانی یا مقعدی تعریف می شود ، و این اقدام بدون ابهام است. گزینه های پاسخ این موارد عبارتند از: "بله" ، "نه" و "ترجیح می دهم جواب ندهم". پاسخ دهندگان "ترجیح می دهند پاسخ ندهند" از مطالعه حذف شدند. نویسندگان گزارش کردند که روش های تجزیه و تحلیل داده های آنها برای طبقه بندی مردان و زنان دگرجنس گرا (پایه اساسی قابلیت اطمینان) م andثر بود و این الگوهای طبقه بندی منحصر به فرد در افراد غیر همجنسگرای کمتر مشخص بود. اساساً ، تفاوت در آناتومی مغز که زن و مرد ناهمجنس را از هم متمایز می کند وجود دارد ، اما هنگام مقایسه همجنسگرایان زن و مرد کمتر مشخص بودند. جالبتر از همه ، وقتی نویسندگان متغیرهای احتمالی مخدوش کننده را تنظیم می کردند ، و بسیاری وجود داشت ، تغییرات مربوط به رفتار جنسی همجنسگرایان در الگوهای مغزی بیشتر در زنان بود. منطقه مغز که سازگارترین اختلافات مربوط به گرایش جنسی را در هر دو همجنسگرایان زن و مرد نشان داد ، ساکاس کالکارین بود. این چمدان ناحیه ای از قشر پشت مغز است که وظیفه اصلی پردازش اطلاعات بصری را بر عهده دارد. منشأ تفاوتهای مربوط به گرایش جنسی در آناتومی مغز ناشناخته است ، با این حال ، مطالعات اخیر نشان می دهد که ژنهای زیادی ممکن است درگیر شوند و همچنین بسیاری از عوامل غیر ژنتیکی در آن دخیل هستند. محققان همچنین روند جالبی را با توجه به ارتباط بین الگوهای ژنتیکی و تغییرات در آناتومی مغز کشف کردند. عوامل ژنتیکی که با تغییرات در برخی از ساختارهای قشر همراه هستند ، اثرات مخالفی بر حجم قشر در همجنسگرایان زن در مقابل زنانی که رفتارهای جنسی همجنس را گزارش کرده اند ، نشان داد. به عبارت دیگر ، مناطق مغزی مورد علاقه در این مطالعه در زنان همجنسگرای بزرگتر و در مردان همجنسگرای کوچکتر شده ، در مقایسه با همتایان همجنسگرایانه آنها. علی رغم این یافته های بسیار علاقه مند ، نویسندگان تأکید کردند که نمی توان از داده های تصویربرداری ژنتیکی یا عصبی برای پیش بینی جهت گیری جنسی فرد استفاده کرد. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد © Gary L. Wenk، Ph.D. یک استاد روانشناسی و علوم اعصاب است ، عضو انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم و نویسنده کتاب مغز: آنچه همه باید بدانند (انتشارات دانشگاه آکسفورد).

    مورد بازی در فضای باز - و اینکه COVID-19 چگونه می تواند کمک کند
    بازدید : 69
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:04

    چیزی در مورد ما وجود دارد که می خواهد از نظر ارگانیک احساس آزادی و اوج کند. صبح که از خواب بیدار می شوید ، "آهنگهای آهنگ راه را بزن" مورد علاقه خود را بپوشید و فقط این کار را انجام دهید تازه کننده است. در این زمان از سال ، وقتی از زمستان خارج می شویم و به بهار منتقل می شویم ، حساسیت (و تمایل) ما به چنین انرژی فزاینده ای افزایش می یابد. بخشی از طبیعت و طبیعت بخشی از ما ، این چرخه طی روزهای روشن تر ، طولانی تر و پرانرژی تر ، ممکن است از قبل تب کابین شما را تقویت کند. مال من مطمئناً همینطور است. بنابراین می خواهم چند مفهوم راجع به این تغییر انرژی و اشتیاق همراه آن ذکر کنم تا بتوانیم حمایت و زیبایی بهار را به حداکثر برسانیم. اینجا میریم در بسیاری از سنتهای جامع ، این افزایش انرژی در حال افزایش است. از طرف دیگر ، این می تواند به شما کمک کند تا برخی از الگوهای استرس زا را که ممکن است در سال گذشته فعالیت های شما را تحریک کند ، غلبه کنید. بسیاری از ما آماده ورق زدن و شروع دوباره کار هستیم. این استحکام طبیعی که برای انجام آزادانه کارها احساس می کنیم می تواند برای تقویت هوشیاری روزمره و هدایت برنامه ها و رویاهای جدید برای سال 2021 و بعد از آن مورد استفاده قرار گیرد. اگر احساس می کنید لاستیک خود را می چرخانید ، این انرژی عالی برای کمک به شما است که از حالت لغو دربیایید. بنابراین ، وقتی زمان و مکان مناسب خود را نشان می دهد و فرصت را می زند ، شما آماده خواهید بود. با این حال ، نمی گویم در این میان منفعل باشید. اصلا. ما می توانیم کارهایی انجام دهیم تا حرکت در مسیر درست پیش رود. وقتی وارد قفل های 2020 شدیم ، بیشتر ما روزانه الگوها و روالهای زیادی داشتیم که برای گذراندن روز کاری ، روابط بین فردی و خودسازی - به برخی از این عادت ها به عنوان یک تمرین ورزشی یا آرامش بخشی اعتماد می کردیم. مطمئناً ، بسیاری از آنها از پنجره خارج می شدند زیرا برنامه ها ، محیط ها و خواسته های جدید در دراز مدت و با افت یک سکه تغییر می کردند. قفل کردن محدودیت های این عادات را گسترش می دهد. بسیاری از راه حل های کاملاً ثابت شروع به استرس و حتی شکست کردند. اتفاقاً ممکن است اینها باعث ایجاد مشکلات جدیدی شده باشد ، بدون هیچ راه حلی. اگر سعی می کردید فقط فکرش را بکنید ... هرچه هست ممکن است ناامیدی بدتر شود. در پایان ممکن است متوجه شده باشید که در وهله اول اقداماتی را که شما را بهم ریخته اند به طور خودکار تکرار می کنید. اگر شما انسان هستید ، ممکن است در جستجوی راهی برای بدتر شدن خود شدیدتر شده باشید. خیلی بیشتر از یک چیز خوب؟ بنابراین همه ما می خواهیم بیرون! لازم به یادآوری است که هیچ کس نمی تواند 24-7 به خود فشار بیاورد. با این حال ، تب بهاری می تواند انتظارات غیرواقعی ایجاد کند. مورد بعدی که می دانید دارید فشار می دهید تا کارها قبل از زمان انجام شود یا از یک کار به کار دیگر دیگر عجله دارید. انرژی موجی که هنگام خروج از بیماری احساس می کنید مشابه است. وقتی بعد از مدتی که با بیماری همکاری کردید ، انرژی خوب شما افزایش می یابد و احساس "کمی" بهتر می کنید ، دستیابی به آن بسیار آسان است. یا با استفاده از انرژی بالاتر خود را در جهت اهدافی که به صلاح شما نیست سیفون کنید. هر یک از اینها می تواند باعث شود شما از نظر شناختی و عاطفی پراکنده ، استرس و خستگی احساس کنید. اهداف خود را تصحیح کنید از طرف دیگر ، به همین دلیل ، همانند سایر طبیعت ، همین انرژی در حال افزایش ، همانطور که در ما فعال می شود. این به ما کمک می کند تا نیت ها را با استراتژی هایی فعال کنیم و مطابقت دهیم ، که شامل آنچه در مورد آن می اندیشیم ، احساس می کنیم ، بخاطر می آوریم و با خلاقیت برای رسیدن به اهداف خود جمع می شویم. این حرکت رو به جلو شامل توانایی ما در یادگیری از نگاه کردن به اهداف و اقدامات گذشته و نگاه دیگر به "بارور کردن" اهداف جدید مانند شغل ، رابطه ، تحصیلات ، بهداشت ، اهداف جابجایی و غیره است. یک دام قابل پیش بینی ناامید شدن است زیرا ما می خواهیم تغییراتی را که ایجاد کرده ایم سریع ببینیم. وظیفه ما این است که به آنها زمان لازم را بدهیم و آنها را به بهترین شکل ممکن درمان کنیم.

    تفاوت های مغزی مرتبط با جهت گیری جنسی
    بازدید : 135
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:02

    من دوست دارم بازی های جذاب مغزی را طراحی کنم که به تحریک تفکر واگرا و همکاری خلاقانه کمک کند. یکی از تمرینات مورد علاقه من ، هایکو های نوآوری است. این نه تنها یک مهارت مفید برای تحریک تفکر مبتکرانه است ، بلکه برای توضیح سود ایده شما نیز مفید است. این مفهوم را به اصل خود کاهش می دهد. ابتدا بیایید درباره قانون 5-7-5 هجایی صحبت کنیم که در مدارس آموزش داده می شود. ساختگی است به نظر می رسد که ژاپنی ها از "اصوات" به جای هجا استفاده می کنند. اصطلاح زبانی Mora است - ژاپنی همان چیزی است که به عنوان یک زبان اخلاقی شناخته می شود ، نه یک زبان درسی. به عنوان مثال ، کلمه "هایکو" خود در انگلیسی دو هجا حساب می شود (hi-ku) ، اما در ژاپنی سه هورا (ha-i-ku). این گونه نیست که "هایکو" در ژاپنی گفته می شود ، اما نحوه شمارش صداهای آن است. در نتیجه ، هایکوهای ژاپنی با 17 مورا "محتوای" بسیار کمتری نسبت به هایکوهای آمریکایی با 17 هجا دارند. در نتیجه ، بسیاری از شاعران هایکو در آمریکای شمالی هایکو با هجای کمتری می نویسند ، معمولاً به دنبال یک قرارداد هجایی 3-5-3 کوتاه تر. با این حال ، کسانی هستند که کاملاً بدون ساختار سفت و سخت می نویسند. این سبک هایکو "فرم آزاد" نامیده می شود. اما از بسیاری جهات ، روح هایکوی ژاپنی را بهتر به خود جلب می کند. به عنوان مثال ، این یک آوانویسی از معروف ترین هایکوهای ژاپنی است که توسط Bashô در سال 1686 نوشته شده است: furuike ya kawazu tobikomu mizu no oto و در اینجا ترجمه نویسی و [توضیح] وجود دارد: furuike old + pond [باشو این کلمه ترکیبی را اختراع کرده است] بله [تفکیک گرامری ، شبیه بیضایی است که آوازی است] kawazu frog [این یک اصطلاح ادبی است ، و نه کلمه رایج برای "قورباغه"] tobikomu جهش می کند / می پرد + وارد می شود ["جهش در (به)" یا "جهش در (به)"] آب میزو نه [گرامری تصرفی] صدای oto و در اینجا نحوه ترجمه آن به انگلیسی وجود دارد: برکه ی قدیمی جهش قورباغه به داخل صدای آب بیضی (سه دوره فاصله) در انگلیسی بیانگر معنای ya است. با این حال ، آنچه من ترجیح می دهم استفاده از قالب یک خطی متراکم است - همانطور که هایکوهای ژاپنی در یک ستون عمودی و بدون علائم نگارشی بیان می شوند - و من از میله های عمودی به جای بیضی ها برای گرفتن اصل y استفاده می کنم: برکه قدیمی | جهش قورباغه | به صدای آب نکته این است که این هایکو های کلاسیک به وضوح با الگوی 5-7-5 متناسب نیست ، درست است؟ در حقیقت ، شاعر بزرگ گری اسنایدر گفت: "من فکر نمی کنم شمارش 5،7،5 هجا لازم و یا مطلوب باشد. انعکاس دنیای طبیعی و فصل ، بازتاب آنچه هست است. اصلی ترین نیاز زیبایی شناسی هایکو با کیفیت بالا ، آزادی از نفس اماره است. " مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد یک نکته دیگر: درباره "فصل". هایکوهای کلاسیک با استفاده از کلمه ای که مخصوص آن فصل است ، مانند سال برف برای زمستان ، یا قورباغه برای بهار ، مانند سال بالا ، زمان سال را فراخوانی می کند. این به عنوان "کلمه فصلی" شناخته می شود که در ژاپنی jiko نامیده می شود. در ژاپن ، لیست های jiko در آثار مرجع دائرcyالمعارفی به نام saijiki جمع آوری شده است که شامل توضیحات و شعرهای نمونه است. Saijiki به عنوان برنامه های تلفن همراه در ژاپن نیز در دسترس است ، بنابراین شاعران هایکو در آنجا می توانند با یک saijiki مشورت کنند تا پمپ شاعرانه را پر کنند یا ببینند آیا آنها اصطلاحی را به درستی استفاده کرده اند یا خیر. اما یک بار در فروشگاه برنامه ایالات متحده هیچ برنامه ای برای آن وجود ندارد. سرانجام ، من می خواستم به اشتراک بگذارم که اولین هایکوهایی که من نوشتم ، که مربوط به معلم انگلیسی کلاس 9 ام بود. بعد از اینکه او ساختار 5-7-5 را توضیح داد ، به ما یک مسابقه داد و از ما خواست که یک هایکو بنویسیم. این بلافاصله به من رسید: هایکو ساده است دو خط اول آسان است در آخرین ، من ** بالا من یک F گرفتم ، اما در همان لحظه دقیق ، می دانستم که این در حافظه من فرو می رود و در قلبم می دانستم که تا آخر عمر شعر خواهم سرود. دلیلش این است که شعر و نوآوری مربوط به قانون شکنی است. داشتن قوانینی برای هایکو به نوعی هدف خود را شکست می دهد. اکنون که این مطلب را خواندید ، با یک هایکو روبرو شوید که نوآوری شما را توصیف کند ، اما به معنای واقعی کلمه از وجود شما سرچشمه می گیرد. می توانید 5-7-5 یا 3-5-3 یا فقط آزاد استفاده کنید. اما سعی کنید با نوعی کلمه فصلی شروع کنید که ماهیت ایده شما را نشان می دهد. و سپس آن را برای من ارسال کنید و من تعدادی از بهترین هایکوهایی را که کمک کرده ام ارسال می کنم. گای کاوازاکی مدت هاست که گفته می شود بیانیه های بزرگ مأموریت سه کلمه ای هستند - چیزی که او آن را مانترا تجارت می نامد. هدف این است که به کارمندان کمک کنیم تا آنچه سازمان ارائه می دهد روشن کنند. چند نمونه: فدرال اکسپرس: "آرامش خاطر" نایک: "عملکرد ورزشی معتبر" مری کی "غنی سازی زندگی زنان"

    تفاوت های مغزی مرتبط با جهت گیری جنسی
    بازدید : 145
    چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 10:01

    توسط گیب یانگ ، دکترای LMFT در بدن ، رشد بدون کنترل همان چیزی است که ما آن را سرطان می نامیم. پیگیری رشد بدون کنترل ذهن می تواند به طور مشابه برای سلامتی عاطفی مخرب باشد. برای تقریباً 17 سال تمرین درمانی ، این افتخار و امتیاز را داشتم که با بچه ها کار کنم. مشتری های کودک من در شدت چالش هایشان دامنه وسیعی را تجربه کرده اند: از کودکانی که با سو abuse استفاده غیرقابل توصیف روبرو بوده اند تا نوجوان معمولی تر که تحت نظارت در سلسله مراتب اجتماعی پیچیده نوجوانان تحت فشار هستند. من این فرصت را داشته ام که نه تنها با کودک مشتری کار کنم ، بلکه این کار را باید در خود مدارس انجام دهم ، حتی گاهی اوقات برنامه های درمانی را در کل مناطق مدرسه طراحی ، اجرا و مدیریت کنم. چالش هایی که من در این کار یافتم مربوط به خود کودکان نیست. آنچه که من متوجه شده ام این است که مدیران مدارس ، معلمان و والدین اغلب می توانند کاتالیزورهای شگفت انگیز و حامی بهبودی باشند. با این حال ، این سیستم ها اغلب توسط سیستم های ما کاملاً برعکس تشویق می شوند و اگر مسیر کمترین مقاومت را دنبال کنند و تسلیم این تمایلات شوند ، می توانند صدمات زیادی وارد کنند. من شرایط بی شماری از این دست را تجربه کرده ام: تیم درمان سلامت روان من ماه ها با یک کودک کار می کند تا به توسعه مهارت هایی برای مدیریت علائم آنها کمک کند. با انجام این کار ممکن است آنها را وادار کند که مثلاً به طور دوره ای یک لحظه بخواهند تا خارج از کلاس بیرون بیایند و تمرینات تنفسی انجام دهند ، و این علائم افسردگی آنها را کاهش می دهد و از وقایع حاد که مخل یا حتی بالقوه خطرناک است جلوگیری می کند. اما بسیاری از مدیران ، معلمان و والدین به جای اینکه از پیشرفت فرزندشان در درمان و بهبود سلامت روان سپاسگزار باشند ، از این که کودک مجبور شد 5 دقیقه از کلاس را از دست بدهد ، ناراضی هستند. این بزرگسالان چنین نتیجه ای را شکست درمان سلامت روان می نامند. من آن را شکست سیستم آموزشی می دانم. آنچه به زحمت من متوجه شدم ، این است که اهداف سیستم آموزشی K-12 و اهداف درمان بهداشت روان ، علیرغم ادعاهای مشابه بودن (یا حداقل سازگاری) ، در عمل به مخالفت های اساسی هر یک تبدیل شده اند. دیگر. این درگیری بارها و بارها در هر محیطی که من شاهد درمان بهداشت روانی و آموزش K-12 بوده ام ، تکرار شده است. این مسئله ، همانطور که من آن را فهمیدم ، نسبتاً ساده است: درمان در مورد پذیرش بچه ها در جایی است که در آن هستند ، در حالی که آموزش K-12 در مورد تجویز "نتایج" از جایی است که "باید" بچه ها باشد. در قلب آن ، ما به بچه ها این پیام را می دهیم که یا آنها خوب هستند یا اینکه باید به طریقی تغییر کنند (حتی اگر بسیاری از افراد فکر کنند که "تغییر" لازم است). از نظر من ، بیش از حد بسیاری از کودکان در حال دریافت پیام از بزرگسالان در محیط زندگی خود هستند که به شدت به سمت دومی منحرف می شود. که ارزش آنها از توانایی آنها در تولید - تولید نمرات بالا ، تولید جوایز ، تولید اعتبار برای خانواده هایشان ، تولید نمرات آزمون عالی برای مدارس آنها است. این که آیا این طرح اصلی بوده یا متعاقباً یک مدل خوب نیت پیچیده شده است ، در تجربه من این خواسته های ناسالم و غیر معقول اغلب توسط بزرگسالان دفاع می شود و این در تئوری "ذهنیت رشد" استوار است. از نظر بسیاری از معلمان و والدین ، طرز فکر رشد به این معنی است که اگر بچه ای فقط به اندازه کافی سخت کار کند ، می تواند به موفقیت برسد. برای آنها ، این جمله را می توان در جمله قدیمی خلاصه کرد: "اگر در ابتدا موفق نشدید ، سعی کنید ، دوباره امتحان کنید". اما این استدلال در بسیاری از سطوح کوتاه است. برای یک چیز ، تقریباً فقدان کامل هیچ مدرک علمی مبنی بر واقعی بودن پدیده ذهنیت رشد وجود دارد. (برای یک نمای کلی قابل دسترسی از برخی از مسائل مشکل ساز ، به عنوان مثال به این مقاله بررسی بازرگانی هاروارد (Spicer، 2018) مراجعه کنید که در مورد مزیت قابل توجهی از ترک استراتژیک وظایف مورد علاقه تمایلات طبیعی ما بحث می کند ، تا در عوض فعالیت های دیگر را دنبال کنید علاوه بر مزایای عدم ترس از ترک ، مقاله اشاره می کند که ، "یک مطالعه اخیر بر روی بیش از 5600 دانش آموز که در آزمون های استعداد تحصیلی شرکت می کردند نشان داد که هیچ ارتباطی بین ذهنیت رشد و نمرات در افرادی که دارای طرز فکر رشد هستند اگر دوباره در این آزمون شرکت کنند ، بهبود نمی یابند و حتی بیشتر سعی نمی کنند دوباره آزمایش کنند. " چگونه ممکن است نظریه ای با چنین کمبودی از پشتیبانی تجربی ، در آموزش K-12 ، همه گیر ، واقعاً تقریباً جزمی شده باشد؟ یک چیز ، هرگونه شکست را متوجه کودک می کند و بزرگسالان را در زندگی آنها قرار نمی دهد. به هر حال ، معلمان می توانند بگویند ، اگر كودكی به دلیل چسبندگی به ذهن و نگرش ذهنی مثبت قدرت رشد را دارد ، در صورت عدم موفقیت ، پس برعكس این بدان معناست كه خود را به درستی اعمال نكرده اند . نکته جالب این است که امکان خیال پردازی کیشوتیک را فراهم می کند که همه توانایی هر چیزی را دارند. با خرید اسطوره های ذهنیت رشد ، والدین و مربیان می توانند همزمان مسئولیت خود را برطرف کنند و در عین حال یک نمای مترقی از شبه حفظ کنند.

    هایکو های نوآوری: چگونه تفکر مبتکرانه را تحریک کنیم

    تعداد صفحات : -1

    درباره ما
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    چت باکس




    captcha


    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 44
  • بازدید کننده امروز : 45
  • باردید دیروز : 28
  • بازدید کننده دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 258
  • بازدید ماه : 678
  • بازدید سال : 2358
  • بازدید کلی : 21973
  • کدهای اختصاصی