برخی از افراد تمایل به پرورش بیش از حد معمول دارند که این ممکن است به دلیل ماهیت آنها یا تجربیات اولیه زندگی در خانواده باشد. در بزرگسالی ، افراد ممکن است این گرایش های بیش از حد پرورشی را در روابط عاشقانه خود داشته باشند. پرورش بیش از حد معمولاً تأثیرات منفی بر روی یک رابطه دارد ، به عنوان مثال ، ممکن است یک مراقب چشم پوشی به نظر برسد یا شریک زندگی ممکن است خواسته های روزافزون خود را مطرح کند. به نظر می رسد برخی از افراد برای پرورش دیگران به دنیا آمده اند. محققان هنوز یک "ژن پرورش دهنده" پیدا نکرده اند ، اما تقریباً بدیهی است که به طور ماهیت برخی از افراد تمایل به مراتب بیش از حد معمول برای خدمت به دیگران را تجربه کنند. از طرف دیگر ، تعداد زیادی از افراد پرورش دهنده یاد گرفتند که به همین دلیل والدین آنها آنها را تربیت کرده اند. به طور معمول - هرچند نه همیشه (یک صلاحیت لازم) - پیام هایی که بارها و بارها دریافت می کردند این بود که ارزش بنیادی آنها در قرار دادن خواسته ها و نیازهای مادر و یا پدرشان از آنچه آنها هستند ، است. وقتی آگاهانه یا نه ، آنها به خواسته های ضمنی والدین خود عمل کردند ، به آنها پاداش داده می شود: کلمات تأیید ، پذیرش و عشق به طور معمول رفتار منکرانه و شهادت گونه آنها را دنبال می کند. و حتی اگر رفتارهای فداکارانه و غیر کودکانه آنها پیام های مثبت خاصی را "برای آنها" به ارمغان نیاورد ، با گذشت زمان آنها کاملاً آگاه شدند که عدم اتخاذ نقش تسلیم آمیز منجر به انتقاد ، بدشکلی یا انکار کامل می شود. در چنین مواردی ، آنها می توانند عصیان کنند یا از نیازهای وابستگی خود صرف نظر کنند تا پیوند دلبستگی بسیار مهم (و کاملاً ناچیز) خود را به سرپرستان خود تقویت کنند. اگرچه این پست به این افراد والدین دلپذیر نخواهد پرداخت - به معنای واقعی کلمه ترجیح داده می شوند که به طور کلی به مردم خوشایند شوند - اما درک اینکه چگونه پویایی خانواده رشد شخصیت را متوقف یا محدود می کند مفید است. و هر چه بزرگتر می شدند ، احتمال ابتلای آنها به مسائل عاطفی مزمن مربوط به اضطراب ، افسردگی و عصبانیت را افزایش می داد - احساساتی که از همان کودکی ایجاد شده اند. به طور خلاصه ، ترغیب دیگران به خشنودی مردم - یا بیش از حد ، حتی ناکارآمد - هم با استعداد بیولوژیکی و هم با برنامه ریزی اولیه خانواده تعیین می شود. هر کسی که این باور عمیق را داشته باشد که ارزش او با آنچه می تواند در زندگی دیگران نقش داشته باشد ارتباطی جدایی ناپذیر دارد ، به عنوان بزرگسالان ، در برابر انواع زیادی از مشکلات رابطه آسیب پذیر خواهد بود. برای چنین شرطی سازی می تواند به طور خودکار تکرار شود تا زمانی که آنها از میزان آسیب رساندن آن آگاه شوند - به ویژه برای خود ، شریک زندگی و رابطه اصلی آنها. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد تأثیرات منفی پرورشی بیش از حد در روابط بزرگسالان از آنجا که قرار دادن یک اولویت سالم و غیرپاتولوژیک بر نیازهای خود با عدم رضایت ظاهری همراه است و آنها هرگز نمی توانند یاد بگیرند که چگونه خود را از درون تأیید و تأیید کنند ، سعی خواهند کرد روابط بعدی را با انجام آنچه که اکنون تبدیل شده است ، تضمین و تثبیت کنند. برای آنها بسیار آشنا (یا "خانوادگی") است. بنابراین اگر احساس شده است که دیگران ذاتاً از شما ارزش بیشتری دارند و مسئولیت پذیرفتن آنها تنها راه قابل قبول برای پذیرفته شدن است (هرچند به طور مشروط) ، سوال این است: چگونه ، در چارچوب یک رابطه بزرگسال متعهد ، ممکن است همه اینها بر همسرتان تأثیر بگذارد؟ (به عنوان مثال ، نگاه کنید به E. T. Grant ، 2018).
ارتباط جامعه مذهبی با شکوفایی انسان چگونه استنظرات این مطلب
تعداد صفحات : -1
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی