توسط گیب یانگ ، دکترای LMFT در بدن ، رشد بدون کنترل همان چیزی است که ما آن را سرطان می نامیم. پیگیری رشد بدون کنترل ذهن می تواند به طور مشابه برای سلامتی عاطفی مخرب باشد. برای تقریباً 17 سال تمرین درمانی ، این افتخار و امتیاز را داشتم که با بچه ها کار کنم. مشتری های کودک من در شدت چالش هایشان دامنه وسیعی را تجربه کرده اند: از کودکانی که با سو abuse استفاده غیرقابل توصیف روبرو بوده اند تا نوجوان معمولی تر که تحت نظارت در سلسله مراتب اجتماعی پیچیده نوجوانان تحت فشار هستند. من این فرصت را داشته ام که نه تنها با کودک مشتری کار کنم ، بلکه این کار را باید در خود مدارس انجام دهم ، حتی گاهی اوقات برنامه های درمانی را در کل مناطق مدرسه طراحی ، اجرا و مدیریت کنم. چالش هایی که من در این کار یافتم مربوط به خود کودکان نیست. آنچه که من متوجه شده ام این است که مدیران مدارس ، معلمان و والدین اغلب می توانند کاتالیزورهای شگفت انگیز و حامی بهبودی باشند. با این حال ، این سیستم ها اغلب توسط سیستم های ما کاملاً برعکس تشویق می شوند و اگر مسیر کمترین مقاومت را دنبال کنند و تسلیم این تمایلات شوند ، می توانند صدمات زیادی وارد کنند. من شرایط بی شماری از این دست را تجربه کرده ام: تیم درمان سلامت روان من ماه ها با یک کودک کار می کند تا به توسعه مهارت هایی برای مدیریت علائم آنها کمک کند. با انجام این کار ممکن است آنها را وادار کند که مثلاً به طور دوره ای یک لحظه بخواهند تا خارج از کلاس بیرون بیایند و تمرینات تنفسی انجام دهند ، و این علائم افسردگی آنها را کاهش می دهد و از وقایع حاد که مخل یا حتی بالقوه خطرناک است جلوگیری می کند. اما بسیاری از مدیران ، معلمان و والدین به جای اینکه از پیشرفت فرزندشان در درمان و بهبود سلامت روان سپاسگزار باشند ، از این که کودک مجبور شد 5 دقیقه از کلاس را از دست بدهد ، ناراضی هستند. این بزرگسالان چنین نتیجه ای را شکست درمان سلامت روان می نامند. من آن را شکست سیستم آموزشی می دانم. آنچه به زحمت من متوجه شدم ، این است که اهداف سیستم آموزشی K-12 و اهداف درمان بهداشت روان ، علیرغم ادعاهای مشابه بودن (یا حداقل سازگاری) ، در عمل به مخالفت های اساسی هر یک تبدیل شده اند. دیگر. این درگیری بارها و بارها در هر محیطی که من شاهد درمان بهداشت روانی و آموزش K-12 بوده ام ، تکرار شده است. این مسئله ، همانطور که من آن را فهمیدم ، نسبتاً ساده است: درمان در مورد پذیرش بچه ها در جایی است که در آن هستند ، در حالی که آموزش K-12 در مورد تجویز "نتایج" از جایی است که "باید" بچه ها باشد. در قلب آن ، ما به بچه ها این پیام را می دهیم که یا آنها خوب هستند یا اینکه باید به طریقی تغییر کنند (حتی اگر بسیاری از افراد فکر کنند که "تغییر" لازم است). از نظر من ، بیش از حد بسیاری از کودکان در حال دریافت پیام از بزرگسالان در محیط زندگی خود هستند که به شدت به سمت دومی منحرف می شود. که ارزش آنها از توانایی آنها در تولید - تولید نمرات بالا ، تولید جوایز ، تولید اعتبار برای خانواده هایشان ، تولید نمرات آزمون عالی برای مدارس آنها است. این که آیا این طرح اصلی بوده یا متعاقباً یک مدل خوب نیت پیچیده شده است ، در تجربه من این خواسته های ناسالم و غیر معقول اغلب توسط بزرگسالان دفاع می شود و این در تئوری "ذهنیت رشد" استوار است. از نظر بسیاری از معلمان و والدین ، طرز فکر رشد به این معنی است که اگر بچه ای فقط به اندازه کافی سخت کار کند ، می تواند به موفقیت برسد. برای آنها ، این جمله را می توان در جمله قدیمی خلاصه کرد: "اگر در ابتدا موفق نشدید ، سعی کنید ، دوباره امتحان کنید". اما این استدلال در بسیاری از سطوح کوتاه است. برای یک چیز ، تقریباً فقدان کامل هیچ مدرک علمی مبنی بر واقعی بودن پدیده ذهنیت رشد وجود دارد. (برای یک نمای کلی قابل دسترسی از برخی از مسائل مشکل ساز ، به عنوان مثال به این مقاله بررسی بازرگانی هاروارد (Spicer، 2018) مراجعه کنید که در مورد مزیت قابل توجهی از ترک استراتژیک وظایف مورد علاقه تمایلات طبیعی ما بحث می کند ، تا در عوض فعالیت های دیگر را دنبال کنید علاوه بر مزایای عدم ترس از ترک ، مقاله اشاره می کند که ، "یک مطالعه اخیر بر روی بیش از 5600 دانش آموز که در آزمون های استعداد تحصیلی شرکت می کردند نشان داد که هیچ ارتباطی بین ذهنیت رشد و نمرات در افرادی که دارای طرز فکر رشد هستند اگر دوباره در این آزمون شرکت کنند ، بهبود نمی یابند و حتی بیشتر سعی نمی کنند دوباره آزمایش کنند. " چگونه ممکن است نظریه ای با چنین کمبودی از پشتیبانی تجربی ، در آموزش K-12 ، همه گیر ، واقعاً تقریباً جزمی شده باشد؟ یک چیز ، هرگونه شکست را متوجه کودک می کند و بزرگسالان را در زندگی آنها قرار نمی دهد. به هر حال ، معلمان می توانند بگویند ، اگر كودكی به دلیل چسبندگی به ذهن و نگرش ذهنی مثبت قدرت رشد را دارد ، در صورت عدم موفقیت ، پس برعكس این بدان معناست كه خود را به درستی اعمال نكرده اند . نکته جالب این است که امکان خیال پردازی کیشوتیک را فراهم می کند که همه توانایی هر چیزی را دارند. با خرید اسطوره های ذهنیت رشد ، والدین و مربیان می توانند همزمان مسئولیت خود را برطرف کنند و در عین حال یک نمای مترقی از شبه حفظ کنند.
هایکو های نوآوری: چگونه تفکر مبتکرانه را تحریک کنیمنظرات این مطلب
تعداد صفحات : -1
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی