"کسی که می تواند ، به گفته جورج برنارد شاو در نمایشنامه "انسان و سوپرمن". من می توانم نحوه تشخیص فریب را به شما بیاموزم. شرکت ها ، سازمان های اجرای قانون و قانون ، مدارس و حتی وزارت امنیت ملی مرا استخدام کرده اند تا به پرسنل اصلی بگویم چگونه بدانند وقتی کسی صداقت ندارد. اما به نظر نمی رسد وقتی صحبت از تعامل من با افراد خاصی است ، آنچه من می دانم مهم باشد. من بارها فریب خورده ام چرا افراد "خاص" و نه دیگران؟ من امروز یک روز ظهور داشتم که حداقل یک جواب به من داد. برخی از مردم اعتقاد واقعی دارند که آنچه در زندگی انجام می دهند آنها را از لحاظ اخلاقی نسبت به بقیه برتر می کند. اطرافیانمان با دادن اعتماد بیشتر به آنها که گاهی شایسته آنها هستند و انجام لطفهای بزرگتر از آنچه برای یک شخص "کم نجیب" انجام می دهیم ، این باور را تقویت می کنند. ما به راحتی در مورد اهداف ، عمق مراقبت ، وفاداری و توانایی پاسخ متقابل آنها فریب می خوریم. تصویر Couleur از Pixabay هاله ، یا خورشید در چشمان من؟ منبع: تصویر Couleur از Pixabay ضربه محکم و ناگهانی از آن اجازه دادن به خودتان برای فریب احساسی توسط شخصی فقط به این دلیل که فرد کارهای واقعی و شگفت انگیزی برای امرار معاش انجام می دهد ، بخشی از ارتباط سالم نیست. چند سال پیش ، دکتر سائول لوین برای روانشناسی امروز یک پست وبلاگی با عنوان "توهمات ما در نقشهای نقش ، قهرمانان و بتها" نوشت. او بیان کرد: ما می توانیم جنبه های افراد برجسته یا برجسته را تحسین و حتی از آنها الگوبرداری کنیم ، اما قهرمان پرستی و نسبت دادن ویژگی های شخصی یا قدرت های غیرواقعی به آنها کار احمقانه ای است که باید ناامید کننده باشد. با کاوش در خاطراتم ، بذر احتمالی دوران اعتقادات شکوفا شده خود را پیدا کردم. من فهمیدم که اولین باری که س Iال کردم چرا به شخصه اعتماد و احترام خود را آزادانه دادم فقط به خاطر شغل او زمانی بود که دختر کوچک بودم. این روحانی کشیش بود. او بعد از تعمید برادر نوزادم به خانه ما آمد ، شام خورد و سیگار کشید. والدین من اجازه سیگار کشیدن در خانه را نمی دادند - به جز آن زمان. جایی ، در پشت ذهن دختر کوچکم ، فکر کردم ، "چرا آنها فقط به این دلیل که کشیش است اجازه می دهند از این کارها دور شود؟" اخیراً - و من برای محافظت از هویت ، بخشهای اصلی این داستان را تغییر داده ام - یک دوست به او گفت که باید شروع به تماشای عقبگرد او در مورد یکی از آشنایان خود کند که با جوانان مشکل دار کار می کند. تصور عمومی این است که این فرد از خود گذشته ، روحیه سخاوتمندانه ای دارد و از هوش و تحصیلات ذاتی خود برای همیشه استفاده می کند. او به دیگران کمک می کند تا از طریق کمک های مالی و مالی خود برای سازمان خود ، از کار خود حمایت کنند. متأسفانه ، وی در متناسب با استحقاق اخلاقی ، حامیان را به دلیل "عدم کار کافی" تنبیه می کند. او مردم را به خاطر کوتاهی در تلاش برای کمک به هدف نادیده می گیرد. به زبان ساده ، او مرتبا احساس بدی را در مردم ایجاد می کند. عملکرد منفی کار خوب او را نفی نمی کند. تنها کاری که می کند نشان می دهد که اختصاص سطح اخلاقی خاصی به افراد عادی با مشاغل مقدس برای ما آسان است. به خود اجازه می دهیم فریب توضیحات شغلی را بخوریم. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد داستان - از نظر روحی ، اگر قناعت ، با اصل داستان سازگار نباشد - مرا واداشت تا در مورد افرادی که در اطراف من هستند برتر از افراد نیکوکار هستند که هیچ کس فکر نمی کند آنها را به عنوان کارهای خوب تر. آنها افرادی هستند که هرگز احساس استحقاق نمی کنند و به اندازه آشکار "نجیب" کاری که با جوانان آشفته کار می کنند انجام نمی دهند. آنچه آنها انجام می دهند پرورش روابط سالم است زیرا آنها دارای روحیه سخاوتمندانه واقعی هستند. آنها از کمک به مردم لذت می برند. لوئیز دستیار یک مدیر ارشد است. دقیقاً یک کار بهتر نیست - درست است؟ رئیس او یک مرد مسن است که بسیار مهربان است و به راحتی به افراد و افرادی که از او می خواهند یک امر خیرخواهانه ترتیب دهد یا نامه تأیید نامه ای را برای آنها بنویسند ، "بله" می گوید. تنظیم و نوشتن توسط چه کسی انجام می شود؟ لوئیز ، اما هیچ وقت احساس نمی کنی که او این کار را انجام می دهد زیرا این وظیفه خودش است. او در انجام کار خوب رشد می کند و این کار را با خوشحالی انجام می دهد. به اطراف خود نگاه کنید و لوئیز را در هر بلوک خواهید یافت. آنها هنگامی که خارج از شهر هستید به گربه شما غذا می دهند. آنها پیشنهاد می کنند نامه های شما را تحویل بگیرند تا مجبور نشوید در اداره پست در معرض میکروب های COVID باشید. صحبت از میکروب ، همسایه من - یک فرد واقعاً خوب - اخیراً بر اثر ویروس کرونا درگذشت. او ابزارهای برقی گران قیمت و بوربن خود را آزادانه تقسیم می کرد. گاهی اوقات او افکار افراطی سیاسی خود را نیز منتقل می کرد ، اما این کار را به گونه ای انجام داد که شما بتوانید با او بازیگوشانه بحث کنید. لازم نبود پشت خود را در اطراف او تماشا کنید. او یک عنوان چشمگیر داشت ، اما این انسانیت او بود که اعتماد و احترام را به وجود آورد. وقتی فهمیدم صدها نفر از آنها برای هر یک از آنها با شغل "مقدس" و برخورد نامقدس وجود دارد ، خیلی عجیب از خانواده ، دوستان و همسایگان خود قدردانی کردم. حالا به یاد داشته باشید ، من یک معلم هستم. فرصتی وجود دارد که شما از این پست چیز مفیدی آموخته اید ، اما این احتمال وجود دارد که من درس خودم را فراموش کنم و داستان های رابطه سنگین تری داشته باشم که بعداً با شما به اشتراک بگذارم!
کوچک کردن ذهنیت: هشدار کودک درمانگر در مورد "رشد"زندگی بدون لذت ، درد آنهدونی جایی بین غم و اندوه (وقتی زندگی شما آنطور که می خواهید پیش نمی رود) و افسردگی (وقتی نمی توانید از رختخواب بلند شوید) واقع شده است ، گودال آنحدونی است. به زبان ساده ، این ناتوانی در احساس لذت است ، اما به سختی فقط یک جنبه از این اختلال را که به ندرت مورد بحث قرار می گیرد ، پوشش می دهد. آندونیا می تواند به کاهش میل و کاهش انگیزه برای انجام هر کاری اشاره داشته باشد. افراد می توانند این علائم را به درجات و روشهای مختلف تجربه کنند. بعضی از افراد از بودن در کنار دیگران لذت نمی برند. دیگران ممکن است احساس تنهایی کنند اما هنوز می خواهند پنهان شوند. همه ما می خواهیم احساس خوبی داشته باشیم ، اما افرادی که مبتلا به آندونی هستند رنج نمی برند و این باعث افسردگی می شود. با این وجود امید به ناامیدی در افق وجود دارد و اگر می توانید کمی آفتاب بزنید ، درون دیوارهای خودتان است. به معنای واقعی کلمه باز کردن سایه های پنجره مکان بسیار خوبی برای شروع است ، درست در همان جایی که هستید هنگام خواندن این مقاله. اگر در مکانی زندگی می کنید که برف زمستانی یا باران زیاد زندگی زندگی را ناخوشایند می کند ، ممکن است آنحدونی شما ناشی از اختلال عاطفی فصلی (SAD) باشد. اجازه دادن به آن گرما و نور می خواهد تمایل شما برای گرفتن کمی شادی را افزایش دهد. من دوست دارم وقتی می بینم خورشید از آب می تابد و یاد گرفته ام وقتی آن را می بینم آن را در بیاورم. این شاید اولین گام در شکست دادن این دزد صحنه خاموش برای تسلیم باشد. فقط مایل باشید که حاضر باشید کمی از خوبی ها را وارد کنید. در ابتدا لازم نیست حتی آن را احساس کنید ، اما به شما کمک می کند تا چیزهایی را یادآوری کنید که به خاطر می آوردید قبلاً خوب بودند. غروب آفتاب ، غذای تازه و گل ، آشپزی و غذا خوردن. برخی از افراد مبتلا به آندونی حتی از غذا لذت نمی برند بلکه فقط برای رفع گرسنگی غذا می خورند. وقتی چنین لذت های طبیعی فروتن می شوند ، می تواند بسیار غم انگیز باشد. این متفاوت از تلاش برای یافتن شادی در دنیای همه گیر کنونی ما است ، اگرچه بسیاری از مردم به دلیل آن احساس علائم مانند می کنند. COVID افسردگی و اضطراب را به خودی خود ایجاد کرده است. حتی یک کلمه جدید برای آن وجود دارد: کرونافوبیا. برای بسیاری از افراد ، آنچه که قبلاً موجب شادی می شد ، در حال حاضر در دسترس نیست ، اما این تغییر خواهد کرد. انزوای همه گیر در واقع ممکن است به اندازه کسانی که بسیار اجتماعی و خلاقانه درگیر شده اند ، بر افراد مبتلا به آندونی تأثیر نگذارد. متأسفانه ، با وجود آندونی ، فکر واکسن زدن ، دیدن خانواده و بیرون رفتن دوباره هیچ لذتی ندارد. خواه به خاطر همه گیری رنج ببرید و هم به دلیل درگیری های طولانی مدت با آندونیا ، پاسخ ها یکسان هستند. اگر احساس همه گیری می کنید ، باید چیزهای طبیعی را فراموش کنید و به دنبال جدید باشید. زندگی ممکن است مانند گذشته یا به عبارت دقیق تر ، چگونگی آن باشد که ما برای مدت زمان طولانی ، هرگز ، نمی خواهیم. درمورد مبتلایان به آندونی نیز همین مورد وجود دارد: لازم است از چیزهای کوچک شروع کنید. فقط حاضر باشید دنبال آنها بگردید. اگر قلب خود را به همین اندازه باز کنید ، چیزهایی برای لبخند زدن پیدا خواهید کرد ، و هنگامی که این اتفاق می افتد ، متوجه آن شوید و آن را قبول کنید. هرگز نمی توانیم انتظار داشته باشیم که شادی در جهان ما ثابت باشد و حتی قبل از همه گیری ، شادی هرگز ثابت نبود. اما اگر از آندونیا رنج می برید ، لذتی که در دنیا برای شما وجود دارد یافتن آن کمی سخت تر است. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد بنابراین در اینجا ایده ای وجود دارد که برای همه ما مفید خواهد بود. بیایید 2021 را در مورد جستجوی آن لحظات کوچک شادی شرح دهیم. ممکن است بخواهید آنها را یادداشت کنید یا مانند همسرم فیلم بگیرید یا از آنها عکس بگیرید. بله ، در ابتدا ، تقریباً مجبور خواهید شد خود را مجبور کنید ، اما زودتر از دیرتر خواهید دید که انجام این کار کمک می کند. تمام آن لحظات کوچک به اندازه کافی جمع می شوند و قدرت می یابند تا شما را وادار کنند احساس لذت بیشتری کنند. بهش فرصت بدید احساسی که شما احساس می کنید یک شبه تغییر نمی کند ، اما تغییر می کند و احساس بهتری خواهید داشت.
آیا این هاله تو است ، یا خورشید در چشمان من است؟بخشش برای اکثر ما واژه ای بارگذاری شده است و موقعیت های بسیاری وجود دارد که به نظر بخشنده نیستند (یا هستند). اما عصبانیت مداوم کشنده است و در صورت وجود درد مزمن حتی بیشتر است. شما واقعاً به دام افتاده اید و عمق ناامیدی شما قابل توصیف نیست. این در هسته اصلی حضور در پرتگاه است. این کلمه چنان معنای عمیقی دارد که بازآرایی آن فقط به عنوان یک جنبه از "پردازش خشم" مفیدتر است. بخشش به طور خاص ورودی به سیستم عصبی شما را نشان می دهد که منجر به افزایش حالت هشدار (خروجی) می شود. farbkombinat / AdobeStock منبع: farbkombinat / AdobeStock پردازش خشم خشم پردازش سه م componentsلفه دارد: 1) ورودی - چه چیزی را نگه دارید و چه چیزی را برای بارگیری در سیستم عصبی خود انتخاب می کنید؟ 2) وضعیت سیستم عصبی شما - آیا بیش از حد هوشیار است یا آرام؟ 3) خروجی - آرایش نهایی شیمی عصبی بدن شما. آیا پر از هورمون های استرس و التهاب یا هورمون های آرام سازی و مواد شیمیایی ضدالتهاب هستید؟ خروجی نهایی هر ثانیه تغییر می کند و نتیجه تعامل بین استرس ها و ظرفیت مقابله با آنها است. وقتی استرس شما توانایی مقابله با شما را غلبه می کند ، فیزیولوژی بدن علائم جسمی و روحی مختلفی را ایجاد می کند. نگه داشتن عصبانیت دلیل اصلی بدن شما در حالت آماده باش بالا است و در نهایت خراب می شود. هدف نهایی از پردازش خشم ، بازگرداندن بدن (خروجی) به وضعیت احساس آرامش و امنیت است. شجره نامه خشم دنباله عصبانی شدن این است: · شرایط یا شخصی که به شما ظلم کرده است (واقعی یا قابل درک) · سرزنش · قربانی · عصبانیت عصبانیت به قدری قدرتمند است که هیچ کس نمی خواهد آن را رها کند. آگاهی از این عدم تمایل جهانی برای حرکت ، اقدامی حیاتی است. قربانی بودن نقش محکمی است و به شما کمک می کند ، چه باشید و چه نباشید ، احساس امنیت کنید. شما هرگز قرار نیست یک روز بیدار شوید و احساس کنید می خواهید آن را رها کنید. برای رها کردن باید به انتخاب مداوم خود ادامه دهید. مرحله بعدی آگاهی یافتن از زمانی است که در یک نقش قربانی هستید. لباس مبدل های زیادی وجود دارد. متأسفانه ، این حالت عصبی شیمیایی بیش از حد هوشیارانه (که با عصبانیت آشکار می شود) قشر پیشانی منطقی مغز شما را خاموش می کند و سلول های گلیایی (سیستم پشتیبانی نورون ها) مارکرهای التهابی را دور می اندازند ، که سیستم عصبی شما را حساس می کند. این مجموعه حوادث دسترسی به باز بودن ، داشتن بینش ، درمان و بهبود را مسدود می کند. شما به سادگی باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید در این نقش باقی بمانید یا ادامه دهید. جادو یا میانبر وجود ندارد. این یک انتخاب فکری مداوم است ، "من نمی خواهم به قربانی شدن ادامه دهم." یک اصطلاح برای این تصمیم ، "چرخاندن سوئیچ" است. سطح بخشش بخشش در ابتدایی ترین سطح آن "قطع بند ناف" و رها کردن است. این متفاوت از "پذیرش" و "سرکوب" است. این یک تصمیم فکری است که شما هر بار که توجهتان به نقطه ای ناراحت کننده می رسد ، می گیرید. این است و همه آنچه برای رهایی از گذشته لازم است. شما ورودی را به طور قطعی تغییر داده اید. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد سطح عمیق تری از بخشش این است که شرایط را از طریق طرف مقابل ببینید و درک کنید که او از کجا آمده است. با این کار می توانید کمی بیشتر رها شوید. ترحم نسبت به شخص مقابل همان چیزی است که بسیاری از افراد بخشش می دانند. شما می فهمید که احتمال زیادی وجود دارد که آنها رنج ببرند و دلیل اینکه آنها بد عمل کرده اند. اما ممکن است دستیابی به آن اساساً غیرممکن باشد ، به ویژه اگر سو abuse استفاده مداوم وجود داشته باشد. برای پردازش موثر خشم نیازی به رسیدن به این سطح نیست. خشم پردازش یک مهارت آموخته شده و یک روند روزمره مداوم و بدون نقطه شروع و پایان است. این گفته قدرتمندی برای شما و جهان است که شما می خواهید زندگی خود را با شرایط خود ادامه دهید ، و هیچ کس یا موقعیتی نمی خواهد آن را از شما بگیرد. این نقطه اوج بهبود است زیرا شما نمی توانید بدون اینکه گذشته را رها کنید ، تغییر لازم را در مغز ایجاد کنید. میخائیل پتروف / AdobeStock منبع: میخائیل پتروف / AdobeStock روش های تغییر ورودی جنبه های بسیاری از پرداختن به آنچه از گذشته بر روی آن نگه داشته اید وجود دارد و بخشش جنبه های مختلفی برای آن دارد. من بسیاری از این مفاهیم زیر را از دکتر فرد لوسکین ، که یکی از دوستان من و نویسنده کتاب "ببخش برای همیشه" است ، آموختم. (1) برخی از پیشنهادات عبارتند از: · درک کنید که چسبیدن به گذشته و زندگی نکردن در زمان حال چقدر ضرر دارد. دکتر لوسکین این سناریو را "اجاره فضای زیاد در ذهن شما" می نامد. · فقط "رها کن". آیا این شخص یا وضعیت ارزش برهم زدن روز و آرامش خاطر شما را دارد؟ · شرایط را از نو تنظیم کنید. انتخاب کنید که خود را قربانی نبینید و به چالش ها به عنوان فرصت نگاه کنید. "هرگز بحران را هدر ندهید." · آگاهی را پرورش دهید - فقط آگاهی از عصبانیت می تواند آن را حل کند. مخصوصاً وقتی فهمیدید که فقط در درون شما وجود دارد.
زندگی بدون لذت ، درد آنهدونیترس از سلامتی و ایمنی در هنگام شیوع همه گیر خصوصاً برای افراد مبتلا به OCD و اضطراب چالش برانگیز است. رعایت مرزهای دیگران هنگام بحث در مورد تعاملات ایمن یک روش مفید برای افراد مبتلا به OCD است. Telehealth می تواند به افراد مبتلا به OCD در کنترل علائم خود در طی بیماری همه گیر کمک کند. Pheelings Media / Shutterstock منبع: Pheelings Media / Shutterstock توسط نیکول بلانتون بیماری همه گیر COVID-19 بسیاری از رفتارهای اجتماعی را کنار زده و ما را مجبور به جدا شدن از دیگران کرده است. برای کسانی که از اختلال وسواس اجباری (OCD) و شرایط مربوط به آن رنج می برند ، تأثیر همه گیری به خصوص می تواند چالش برانگیز باشد ، از جمله تلاش برای تشخیص نگرانی های ناشی از شرایط آنها از ترس عمومی که مردم در مورد COVID-19 دارند. دکتر اریک استورچ ، روانشناس در کالج پزشکی بیلور گفت: "به طور کلی ، افراد مبتلا به اضطراب ، اختلال وسواس فکری و دیگر شرایط روانی در طی این بیماری همه گیر دچار مشکل شده اند." "با OCD و اضطراب ، ترس از ابتلا به ویروس یا انتقال آن به شخص دیگر افزایش می یابد." درگیری بر سر ایمنی می تواند باعث ایجاد شود حتی قبل از همه گیری ، برخی از افراد مبتلا به OCD ممکن است قبلاً احساس نگرانی در مورد سلامتی خود و یا عزیزانشان کرده باشند - نگرانی هایی که اغلب توسط COVID-19 شدت یافته است. افراد مبتلا به OCD اغلب احساس می کنند مجبورند مرتباً رفتارهای خاصی مانند تمیز کردن اجباری را انجام دهند و ممکن است رفتارهای عادی خود را ثابت کنند. OCD همچنین می تواند باعث ایجاد افکار بدون توقف و سرزده شود. با ادامه توزیع واکسن COVID-19 در سراسر کشور ، ممکن است بحث های پیچیده ای درباره چگونگی تعامل ایمن با دوستان و اعضای خانواده وجود داشته باشد. برای افراد مبتلا به OCD ، این درگیری می تواند یک عامل محرک باشد. استورچ می گوید هنگام بحث درباره فعالیت ها یا اجتماعات ، رعایت مرزها مهم است. او توصیه ها و یادآوری های زیر را به اشتراک می گذارد: در مورد مقابله با مسائل ایمنی دیگران درمورد آنچه دیگران با آن کنار می آیند صحبت کنید. از خود بپرسید: من واقعاً می خواهم در اینجا به چه چیزهایی برسم؟ بعضی اوقات ، بهترین روش این است که یک قدم به عقب برگردید. شما به عقیده و دیدگاه خود حق دارید. اگر کسی با شما مخالف است ، این انتخاب اوست. درمورد آنچه که فکر می کنید برای شما بهترین است گفتگو کنید. به افراد دیگر استراحت دهید. قدردانی کنید که دیدگاه شما ممکن است با دیگران متفاوت باشد و این درست است. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد وی گفت: "تفاوت هایی در نحوه تفکر مردم در مورد نزدیک شدن به تعاملات با عزیزان وجود دارد. همه چیز درباره اولویت فرد از نظر راحتی برای اوست. " Telehealth و منابع برای OCD پذیرش سریع فن آوری های جدید ارتباطی راه های جدیدی را برای درمان مجازی OCD و اختلالات اضطرابی مرتبط ارائه می دهد. با تشدید بیماری همه گیر در بهار سال گذشته ، بسیاری از پزشکان و ارائه دهندگان بهداشت روان به قرار ملاقات های از راه دور بهداشت - و بیمه ها توافق کردند که این موارد را بپوشانند - برای کاهش خطرات انتشار ویروس. در حالی که ممکن است برخی از بیماران در ابتدا تردید داشته باشند ، اما بسیاری از آنها راحتی ویزیت های مجازی را ارزیابی کرده اند. شرکت در بازدیدهای از راه دور بهداشت و همچنین ادامه مراقبت از خود مانند خوب غذا خوردن ، خواب منظم و ورزش ، می تواند برای مدیریت علائم OCD مفید باشد. "در حالی که telehealth چندین امکان برای ارائه خدمات مراقبت از راه دور فراهم کرده است ، اما لزوماً تعداد ارائه دهندگان موجود را تغییر نداده است. بنیاد بین المللی OCD منبع عالی اطلاعاتی است. همچنین تعدادی از ارائه دهندگان خدمات مراقبت از راه دور را ارائه می دهند. بیماران همچنین می توانند از طریق فهرست درمانی روانشناسی امروز یک متخصص OCD پیدا کنند. نسخه ای از این قطعه نیز در شبکه وبلاگ کالج پزشکی بیلور ظاهر می شود.
بخشش آن چیزی نیست که شما فکر می کنید - آن را بیاموزید!برای مردم دشوار است که ارزش پولی حیوانات خانگی خود را ارزیابی کنند و قابل درک است. از نظر قانونی ، حیوانات خانگی املاکی هستند که می توان خرید یا فروش کرد. اصول اقتصاد رفتاری با پرسیدن اینکه مردم برای نجات حیوان خانگی خود چه مقدار مایل به پرداخت هستند ، ارزش حیوان خانگی را تعیین می کند. رویکردهای حقوقی ارزش را بر اساس خسارات و ناراحتی های عاطفی تعیین می کنند ، که اغلب به مبلغ بسیار بالاتری می رسند. عکس سوزان ریشی اشمیتز و لوپال / 123RF منبع: عکس سوزان ریشی اشمیتز و لوپال / 123RF شما احتمالاً در مورد آدم ربایی بولداگهای فرانسوی لیدی گاگا شنیده اید. اما اگر این کار را نکرده باشید ، در اینجا جزئیات آورده شده است. در شب چهارشنبه ، 24 فوریه ، رایان فیشر که سگ گردی حرفه ای بود با سه سگ لیدی گاگا در خیابان شمالی سیرا بونیتا در هالیوود در حال قدم زدن بود. ناگهان دو مرد از یک نیسان آلتیما سفید بیرون پریدند و به دنبال سگها رفتند. وقتی فیشر سگ ها را نگه داشت و شروع به داد و فریاد کرد ، یکی از مردان به سینه او شلیک کرد. آنها دو سگ به نام های کوجی و گوستاو را گرفتند و در خیابان با اتومبیل خود را با دم بالا از آن خارج کردند و رایان فیشر را در حوضچه خون دراز کشیدند. این سرقت توسط دوربین نظارتی ثبت شد. در آن زمان ، لیدی گاگا در حال فیلمبرداری در رم بود ، اما بلافاصله 500،000 دلار به هر کسی که می تواند سگهای خود را برگرداند پیشنهاد داد - هیچ سوالی مطرح نشده بود. دو روز بعد ، زنی کوجی و گوستاو را تحویل پلیس داد. هویت این زن منتشر نشده است ، اگرچه پلیس اعتقاد ندارد وی در این جنایت دست داشته است. اینکه آیا او پول پاداش را می گیرد یا نه مشخص نیست. خوشحالم که لیدی گاگا سگهایش را پس گرفت. امیدوارم رایان فیشر بهبودی سریع و کاملی داشته باشد و زن رازآمیز پاداش دریافت کند. اما این اتفاق ناخوشایند و اندازه پاداش باعث شد تا به فکر ارزش پولی که برای سگها و گربه های خود قائل هستیم باشیم. حیوانات خانگی افراد هستند یا املاک؟ مشکل اینجاست. در حالی که ما به طور فزاینده ای به حیوانات اهلی اهلی فکر می کنیم ، از منظر حقوقی ، سگها و گربه های زندگی ما املاک محسوب می شوند. مانند یک ماشین دست دوم ، خرید ، فروش و یا دادن یک حیوان همراه کاملاً قانونی است. اما بین تعیین ارزش ماشین دست دوم و حیوان خانگی شخصی تفاوت وجود دارد. با بررسی کتاب آبی بلو (Kelly Blue Book) می توانید دقیقاً به ارزش خودروی خود بپردازید. با ارزش حیوانی که سالها در زندگی شما بوده چنین نیست. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد چه چیزی ارزش دلاری یک حیوان خانگی را تعیین می کند؟ البته یک عامل ، ثروت صاحب آن است. اگر من ریاضی را درست انجام داده باشم ، با پیشنهاد 500000 دلار برای پس گرفتن کوجی و گوستاو ، لیدی گاگا ارزش هر توله سگ خود را 250،000 دلار اعلام کرد. برای مقایسه ، باربرا استرایسند فقط 50 هزار دلار برای دو توله سگ شبیه سازی شده از سگ متوفی اش سامانتا پرداخت. (ببینید آیا شبیه سازی سگ شما اشتباه است؟) برخلاف لیدی گاگا ، بیشتر دوستداران حیوانات خانگی از لحاظ افسانه ای ثروتمند نیستند. روشهای مختلفی وجود دارد که ارزش پولی سگها و گربه های محبوب ما را روشن می کند. چگونه اقتصاد رفتاری ارزش حیوانات خانگی را توضیح می دهد؟ روش اول از اقتصاد رفتاری ناشی می شود. شما از مردم می پرسید که چقدر برای نجات حیوان خانگی خود چنگ می زنند؟ این مفهوم "تمایل به پرداخت" نامیده می شود. از تمایل به پرداخت برای ارزیابی چگونگی ارزیابی اهمیت مردم از اهمیت زیست محیطی استفاده شده است ، به عنوان مثال ، 20،000 پرنده دریایی را از نشت روغن نجات می دهد. اخیراً ، چندین محقق از این روش برای محاسبه ارزش پولی حیوانات خانگی استفاده کرده اند. کالین کرک رفتار مصرف کننده را در انستیتوی فناوری نیویورک مطالعه می کند. یکی از مطالعات او شامل تخمین ارزش نسبی سگ خانگی در مقایسه با گربه خانگی بود. شرکت کنندگان وی 99 کارمند دانشگاه بودند که صاحب گربه ، سگ یا هر دو بودند. ابتدا از آنها خواسته شد تا به فکر یکی از حیوانات خانگی خود باشند. سپس آنها این جمله را خواندند: همانطور که تصور می کنید صاحب این حیوان خانگی هستید ، تصور کنید حیوان خانگی شما به یک بیماری جدی مبتلا شود. درمان این حیوان خانگی به جراحی زیادی احتیاج دارد و بدون جراحی ، حیوان خانگی شما خواهد مرد. بیشترین هزینه ای که مایلید برای جراحی نجات دهنده حیوان خانگی خود بپردازید چیست؟ به طور متوسط ، صاحبان سگ کرک گفتند که مایل به پرداخت 10689 دلار برای نجات حیوان خانگی خود هستند در حالی که صاحبان گربه حدود نیمی از آن را پرداخت می کنند - 5174 دلار. با این حال ، داده های کرک ، به زبان آماری ، "مثبت کج و معوج" بود. این اتفاق زمانی رخ می دهد که چند نمره بسیار بالا میانگین ریاضی را تحریف می کنند (میانگین نمره). وقتی داده ها کج می شوند ، نمره میانی نمای افراد را بهتر از میانگین نشان می دهد. همانطور که ممکن است از دوره Stat 101 خود به یاد بیاورید ، میانگین آن است
کنار آمدن با OCD در طی یک بیماری همه گیردر عصر کاهش وابستگی مذهبی ، کاسپر تر کویله از نگاهی تازه به اعمال معنوی دعوت می کند. تر كویلی ، یك عضو نوآوری وزارتخانه در مدرسه الهیات هاروارد ، بدون مذهب در انگلیس بزرگ شد اما به یك انجیلی برای آئین های معنادار تبدیل شده است. او به عنوان میزبان پادکست هری پاتر و متن مقدس ، (با ونسا زولتان) با استفاده از تکنیک های خواندن که به طور سنتی برای بقعه های مقدس اختصاص دارد ، بیش از فصل های این مجموعه محبوب را سوراخ کرد. کتاب او ، "قدرت آیین" ، چگونگی انطباق شیوه های قدیمی با دنیای سکولار را بررسی می کند ، از قضا می تواند دریچه ای برای تازگی و تغییر در زندگی خود فرد باشد. چگونه معنویت را تصور می کنید؟ از نظر من معنویت ارتباط است. بله ، این مربوط به ارتباط با باطن شماست ، اما همچنین در مورد ارتباط با چیزی است - افراد دیگر ، چشم انداز ، تاریخ ما ، داستان ما ، و همچنین فکر می کنم حس تعالی. دوست دارم به آن به عنوان بخشی از اتصال به کل فکر کنم. شما می توانید از نظر اکولوژیکی یا اصطلاحات کیهان شناسی یا اصطلاحات کلامی بیشتر به آن فکر کنید. آیا تربیت شما به نظرات شما درباره معنویت شکل داد؟ من در یک زمینه غیرمذهبی بزرگ شدم. مطمئناً ، یک بار که در دبیرستان بیرون آمدم ، نسبت به دین بسیار مقاوم و بدبین بودم. با این وجود ، من این تجربه غنی از زندگی آیینی را از طریق مدرسه ای که از کودکی در آن تحصیل کردم ، که یک مدرسه والدورف بود ، داشتم. حدس می زنم که این یک فضای کاملاً بت پرستانه بسیار قوی باشد - شامل بسیاری از آئین های مبتنی بر طبیعت مانند قدم زدن در اطراف میپل در اول ماه مه و آواز خواندن برای حیوانات حیاط انبار در شب کریسمس است. من به آن نگاه می کنم و مثل این هستم که وای ، وضعیت غیرمعمولی بود. من خوش شانس بودم که دوران کودکی من با حس جادو و زیبایی زیادی همراه بود که همراه با آداب و رسوم خوبی است. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد چگونه با ایده معنوی بودن روبرو شدید؟ من به مرور علاقه بیشتری به فکر کردن در مورد تغییر فرهنگ و چگونگی تأثیر دین بر فرهنگ غالب پیدا کردم. در نهایت این امر من را به مدرسه الوهیت سوق داد. اما من به عنوان یک ملحد سرسخت به مدرسه الوهیت آمدم. آنچه تغییر کرد این بود که من شروع به درک معنویت و دین کردم نه در مورد آنچه به آن اعتقاد دارید بلکه در آنچه شما تمرین می کنید. و اینکه لازم نیست فقط به کارهای رسمی مانند رفتن به یک عبادتگاه محدود شود ، بلکه می تواند شامل روشی برای جذب کتابی باشد که دوست دارید یا ترانه ای که می خوانید یا مکانی که می روید. شما با کتاب های هری پاتر درگیر شده اید که شبیه مطالعه کتاب مقدس است. آیا می توانید آن را توصیف کنید؟ این تورات نیست ، کتاب مقدس نیست و با این حال ، فکر می کنم برخی از مواردی که از مطالعه کتاب مقدس به دست می آورید می توانید با مطالعه یک کتاب مورد علاقه ، اگر این کار را در متن جامعه انجام می دهید و با اقدامات سختگیرانه ای که به ما کمک می کند ، دریافت کنید. عمیقتر در زندگی خودمان تأمل کنیم. برای من آنچه مقدس بودن یک متن است الهام الهی یک نویسنده نیست. این در مورد یک جامعه است که بارها و بارها به یک متن باز می گردد تا بزرگترین س lifeالات زندگی را درگیر کند - می خواهد ، اگر نه پاسخ ، حداقل بینش پیدا کند. روشی که از آن استفاده کرده اید از عمل Lectio divina الهام گرفته شده است. روش مورد علاقه من برای انجام Lectio این است که شما با یک ذهنیت بسیار باز وارد می شوید و یک جمله را به طور تصادفی انتخاب می کنید و سپس مراحل معنی سازی را یکی پس از دیگری طی می کنید. در متن مسیحیان ، آخرین س youالی که می پرسید این خواهد بود که خدا از من می خواهد از طریق این متن چه کاری انجام دهم؟ روشی که ما از آن در پادکست خود خواسته ایم این است که ، متن من را به انجام چه کاری دعوت می کند؟ اما روشهای دیگری نیز وجود دارد - به عنوان مثال ، ما از روش ایگناتیایی خواندن متن و تصور خود در داستان استفاده می کنیم. سعی می کنیم متوجه شویم یک شخصیت چه احساسی دارد ، چه چیزی را می بیند و می شنود. این یک تمرین همدلی در یک تمرین معنوی است. چگونه مردم می توانند تشریفات خود را راحت کنند؟ در بسیاری از زندگی های ما ، لحظاتی وجود دارد که از قبل براقیت از مقدسات دارند. شاید این همان حمام حبابی یک بار در هفته باشد که در حالی که همسر و بچه هایتان در یک فیلم هستند شاید این پیاده روی باشد که قبل از خواب با سگ انجام می دهید. من کنجکاو هستم که چگونه می توانیم تجربیات را تعمیق کنیم یا آنها را بالا ببریم تا جای مناسک را داشته باشند. چه چیزی می توانیم در مورد زیارت یاد بگیریم که به شکل گرفتن سگ در یک چیز خاص کمک می کند؟ آیا هنگام راه رفتن توجه ویژه ای به حواس پنجگانه دارد؟ آیا پیاده روی در مسیری خاص است؟ من فکر می کنم آوردن عناصر عملی معنوی در کاری که قبلاً انجام داده ایم راهی تأییدآمیز برای تفکر در مورد معنویت است تا اینکه باور کنید شما نیاز به خرید یک دسته کریستال یا رفتن به یک مکان عقب نشینی یوگا در بالی دارید.
حیوان خانگی شما چقدر برای شما ارزش دارد؟COVID-19 بیش از یک سال است که مردم جهان را ویران کرده است و هنوز هم بیشتر این بیماری را عفونت تنفسی می دانند. با این حال ، ویروس ایجاد کننده COVID-19 ، SARS-CoV-2 ، در حالی که در مجاری تنفسی شروع می شود ، می تواند سایر سیستم های بدن را تحت تأثیر قرار دهد - قلب ، پوست ، رگ های خونی و بله ، حتی مغز. در مرحله حاد و شدید ، شایعترین اثر بر روی مغز یک بیماری موقتی است که به عنوان هذیان شناخته می شود. افرادی که در بیمارستان بستری شده اند COVID-19 در معرض خطر ابتلا به این اختلال است ، که با نوسان توجه و گمراهی ، احساسات شدید ، تحریک ، توهم و پارانویا مشخص می شود - یا گاهی برعکس ، یک بیان احساسی بسیار مسطح. چرخه خواب و بیداری معمولاً مختل می شود و هذیان با پیشرفت روز به طور کلاسیک بدتر می شود. در بیمارستان دیدن یک بیمار کاملاً هوشیار و آگاه صبح تا بعد از ظهر گیج و توهم می کند غیرمعمول نیست. به طور معمول ، هذیان 10 تا 15 درصد بیماران بستری در طب عمومی و 50 تا 70 درصد بیماران در ICU را تحت تأثیر قرار می دهد. می تواند توسط انواع مختلفی از عوامل - عفونت ها ، داروها ، ترک ، جراحی - ایجاد شود و به نظر می رسد یک واکنش متداول مغزی به بیماری های جدی یا داروهای تغییر دهنده هوشیاری است. هذیان با اقامت بیشتر در بیمارستان ، عوارض بیشتر و خطر مرگ بیشتر همراه است. در زمینه COVID-19 ، مدت زمان بسیار طولانی تر از ICU طبیعی تحت آرام بخشی شدید و محدودیت در ویزیت خانواده به معنای ابتلا به هذیان برای بیماران بسیار بیمار است. در افراد مسن یا دیگران با شرایط مغزی که از قبل وجود داشته ، گاهی اوقات هذیان می تواند اولین علامت بیماری باشد. تغییر هوشیاری و اختلال در رفتار گاهی اوقات دلیل این است که خانواده ها عزیزان خود را به اورژانس می آورند ، فقط برای آنها COVID-19 تشخیص داده می شود. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد هذیان می تواند ترسناک و حتی خطرناک باشد. بیماران با ترس و گیجی می توانند فرار کنند ، دستگاه IV ، کاتتر و لوله های تنفسی را بیرون بیاورند و حتی به خانواده یا کارکنان حمله کنند. با این حال ، هذیان موقت است. علائم با گذشت زمان ، درمان علل زمینه ای ، کمترین اختلال در خواب و وجود موارد آشنا مانند عکس های خانوادگی در کنار تخت بهبود می یابد. این وضعیت منجر به روان پریشی پایدار نمی شود ، اگرچه گاهی اوقات می تواند عواقب روانشناختی مانند اضطراب یا بازگشت به عقب داشته باشد. مه بدون لکه اما SARS-CoV-2 می تواند تأثیرات مستقیم دیگری بر مغز و سیستم عصبی بگذارد. موارد ثبت شده ای از انسفالیت (عفونت مغزی) ، عفونت نخاع ، تشنج ، آسیب عصبی ، تخریب نورون و التهاب عصبی وجود دارد. ذرات SARS-CoV-2 در مغز یافت شده است ، ثابت می کند که می تواند هدف عفونت باشد. سطح بالای التهاب مغزی می تواند منجر به علائمی مانند از دست دادن حافظه ، مه شناختی و / یا افسردگی شود ، که پس از مدت زمان طولانی به مدت ده ماه ، پس از بیماری حاد می تواند به طور نامحدود ادامه یابد. تا 45 درصد بیماران در بیمارستان نوعی علائم عصبی را تجربه می کنند - سردرد ، از دست دادن چشایی یا بویایی ، سکته مغزی یا گیجی. در حالی که اکثر بیماران COVID-19 هرگز در بیمارستان بستری نیستند و بهبود کامل دارند ، گروهی از "حمل کنندگان طولانی" - افرادی که هنوز ماهها پس از عفونت اولیه حال خود را ندارند ، در حال رشد هستند. بسیاری از این بیماران هرگز به حدی بیمار نبودند که در بیمارستان بستری شوند اما با این وجود تبهای طولانی مدت ، خستگی فلج کننده ، مه شناختی ، نوسانات در علائم حیاتی مانند تاکی کاردی (ضربان قلب بالا) و / یا عدم توانایی سیستم تنظیم فشار خون بدن در جبران تغییرات وضعیتی ، منجر به سرگیجه هنگام ایستادن یا تغییر وضعیت می شود. در یک مطالعه ، 69 درصد از بیماران "طولانی مدت COVID" سطح غیر طبیعی خستگی را توصیف کردند ، که 15 درصد علائم افسردگی بالینی را تایید کردند که تقریباً دو ماه پس از ترخیص ارزیابی شد. مادی هورنیگ ، روانپزشک در دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه کلمبیا که مدتهاست نقش عوامل عفونی را در سندرم خستگی مزمن آنسفالومیلیت / میالژیک (ME / CFS) بررسی کرده است ، پس از یک عفونت احتمالی COVID-19 در ماه مارس ، خود دچار خستگی مزمن شد. هفته ها بعد از بیماری ، او اغلب آنقدر خسته بود که می گفت: "احساس می كردم كه دیگر نمی توانم كاری كنم - مغزم خالی بود."
حیوان خانگی شما چقدر برای شما ارزش دارد؟یک پنگوئن امپراطور مرد ، حدود 10 ساله را تصور کنید. بگذارید اسم او را هری بگذاریم. ژوئیه است ، اواسط زمستان قطب جنوب و هری ماه چهارم با معده خالی است. پنگوئن های امپراطور نر هنگام جفت شدن با ماده ها به طور معمول روزه می گیرند و تا 115 روز بدون غذا ادامه می یابند. پس از جفت گیری ، ماده ها تخم می گذارند و سپس در جستجوی غذا به دریا می پیچند. آنها ماهها برنخواهند گشت ، زیرا هر پدر پنگوئن ساکن خانه خود را با یک تخم مرغ برای مراقبت از آنها ترک کرده بودند. بنابراین ، انتظار آغاز می شود. هری تخم مرغ خود را روی پاهایش قرار می دهد و آن را در کیسه بچه خود ، یک لایه ضخیم و دامن مانند از پوست برهنه ، می پوشاند. برای اطمینان از جوجه کشی ، تخم مرغ در دمای 96.8 درجه فارنهایت (36 درجه سانتیگراد) نگهداری می شود ، در قطب جنوب که در آن بادها با سرعت 110 مایل در ساعت می وزند و درجه حرارت ممکن است به زیر 49 درجه فارنهایت (45 درجه سانتیگراد) برسد ، آسان نیست. اگر هری می خواهد تخم مرغش زنده بماند - و خودش هم به زندگی ادامه دهد - باید در كنسرت فروخته شده با دیگران ، شاید هزاران نفر دیگر نزدیك تر از طرفداران راك باشد و هر پرنده بیش از یك فوت مربع برای خودش باقی نگذارد. فشار در داخل گروه می تواند آنقدر زیاد شود که برخی از پنگوئن ها مانند موج سواران جمع بر روی دیگران فشار بیاورند. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد به عنوان ابزاری برای صرفه جویی در انرژی ، تمام این ناراحتی های ظاهری کاملاً منطقی است. وقتی پنگوئن ها جمع می شوند ، مقدار سطح بدن را که در معرض عناصر قرار دارد به شدت محدود می کنند و باعث می شوند تا گرما بسیار راحت تر شود. علاوه بر این ، هر یک از میکرو آب و هوای بسته را گرم می کند ، که می تواند تا 99.5 درجه فارنهایت (37.5 درجه سانتیگراد) افزایش یابد. سالهاست كه دانشمندان در جاهایی مانند Pointe Géologie ، مجمع الجزایر سنگی در سواحل قطب جنوب ، مطالعاتی راجع به پنگوئن های جمع شده انجام داده اند. محققان برای درک بهتر دلیل و چگونگی جمع شدن حیوانات ، ابزار اندازه گیری دما و انتقال دهنده ها را به پرهای پرندگان انتخاب شده می چسبانند. مطالعات آنها نشان داده است ، به عنوان مثال ، پنگوئن ها ممکن است 38 درصد از وقت خود را صرف بسته شدن در کنار دیگران کنند ، گاهی اوقات فقط برای چند دقیقه در یک لحظه و گاهی برای ساعت ها در پشت هم جمع شوند. گروه شلاق باد ممکن است کاملاً ثابت به نظر برسد ، اما فیلم های با گذشت زمان نشان می دهد که ساختار گروه به طور مداوم با حرکت پنگوئن ها در درون آن نوسان می کند و مکان ها را با یکدیگر عوض می کند. پنگوئن ها تنها حیواناتی نیستند که برای تنظیم مجدد دما ، یا حفظ دمای هسته بدن خود به دیگران اعتماد می کنند. ما این کار را نیز انجام می دهیم ، گرچه نه به اندازه سابق. "گرما با تماس بدنی ایجاد می شود. راحتی یک امر مربوط به اجسام بود. ”مورخ فرانسوی ، دانیل روشه ، در سال 1981 در لوپول دو پاریس نوشت ، و او صحیح بود: بدن انسان در هر ساعت حدود 330 Btu (واحد حرارتی انگلیس) انرژی تابش می کند - تقریباً معادل انرژی تابش شده توسط لامپ تنگستن رشته ای 100 وات. گرم نگه داشتن یک اتاق خواب کوچک در حدود 100 فوت مربع در طی یک زمستان نسبتاً معتدل پاریس به حدود 1100 وات در ساعت نیاز دارد و بنابراین ، در پاریس در قرن هجدهم ، تعداد کمی تختخواب را برای خود نگه داشتند: گرمای تابش بدن آنها می تواند نیازهای گرمایش فضا را با بیش از 60 درصد ارتباط فیزیکی بین گرمی و جامعه پذیری ، بین دنج بودن و اعتماد ، کاملاً منطقی بود ، همانطور که در نسل های دیگر وجود داشته است. با این حال ، در دوران مدرن ، این پیوند فیزیکی ، حداقل برای بزرگسالان ، تا حد زیادی قطع شده است. دلیل این امر پیروزی گرمایش مرکزی است. با کاهش نیاز به بقای فیزیکی برای جمع کردن ، گرمایش مرکزی ممکن است چالشی برای چگونگی استفاده انسان از تنظیم مجدد اجتماعی برای ایجاد ، تقویت و حفظ پیوندهای اجتماعی و عاطفی ایجاد کند. گسترش فن آوری های مدرن تر ، مانند ارتباطات الکترونیکی و دیجیتال ، به ما این امکان را داده است که در صورت عدم وجود نزدیکی فیزیکی ، با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم ، چه رسد به تماس. علی رغم جدایی با فاصله زیاد ، می توانیم همدیگر را در زمان واقعی بشنویم و ببینیم. و با این وجود این توانایی ، گرچه قابل توجه است ، در عین حال یادآوری همه چیزهایی است که در صورت عدم وجود مجاورت جسمی از دست می دهیم. حتی امروز ، می توان به طرز چشمگیری یادآوری کرد که چگونه ، در طول تکامل ، اعتماد به گرمای اجتماعی به گرمای فیزیولوژیکی در بدن ما سخت گیر شد ، همانطور که در حیوانات دیگر مانند پنگوئن ها ، موش خال های برهنه یا ماکاهای بربری مراکش نیز وجود دارد.
وقتی COVID-19 مغز را می شکندهر یک از ما دارای یک شخصیت ، مجموعه ای از ویژگی های کم و بیش پایدار است که به طور مداوم بر نحوه حرکت ما در جهان و اغلب موفقیت ما در آن تأثیر می گذارد. با این وجود بسیاری از افراد در مورد اتومبیل های خود و نحوه کار آنها بیشتر از خودشان اطلاعات دارند. آنها از ویژگیهای شخصیتی و نحوه استفاده از آنها برای رسیدن به اهدافشان در زندگی مبهم هستند. مطمئناً شناخت ویژگی های خود ما دشوار است. و هنگامی که کمتر از چاپلوسی هستند و یا منجر به مشکلات در زندگی می شوند ، در نظر گرفتن آنها دردناک است. اما بیشتر ویژگی های شخصیتی باینری نیستند ، چه خوب و چه بد. موافقت وقتی مثبت جلوه کند که مورد پسند مردم واقع شود ، نیازهای مهم خود را برای جلوگیری از درگیری یا ایجاد نارضایتی دیگران کنار می گذارد. به غیر از موارد استثنایی - یعنی موارد شدید سادیسم ، روان پریشی و بی ثباتی عاطفی (روان رنجوری) - بیشتر ویژگیهای شخصیتی و خصوصیات شخصی می توانند سالم یا ناسالم باشند ، برای استفاده شما برای هدایت به سمت اهداف خود به صورت سازگار مورد استفاده قرار گیرند ، یا ناسازگارانه مشکلاتی ایجاد کنند که تمایل به عود کردن این یک واقعیت است که اکثر مردم می خواهند شخصیت خود را به سمت بهتر تغییر دهند. روانشناسان ناتان هادسون و کریس فرالی دریافتند که در پایین ترین سطح ، 87 درصد مردم هستند ابراز تمایل به برونگرایی بیشتر کرد. بیش از 97 درصد خواهان وظیفه شناسی بیشتری بودند و تقریباً به همان درجه ، بیشترین خواسته برای تغییر سایر ویژگی های شخصیتی نیز بود. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد همین محققان همچنین نشان دادند که می توان ویژگی های شخصیتی را آگاهانه تغییر داد. تغییر در بهترین شرایط یک چشم انداز دلهره آور است و داشتن نوعی راهنمایی یک امر ضروری است. افراد پس از شناسایی ویژگی های شخصیتی خود و آنچه می خواستند تغییر دهند ، با تعیین اهداف ، شناسایی رفتارهای مشخصی که می خواستند تغییر دهند ، کار بر روی آن رفتارها و ارزیابی خود در فواصل منظم ، قادر به پیشروی بودند. برای پیمایش جنبه های شخصی که دوست دارید و کسانی که می خواهید آنها را بهبود ببخشید ، یک مدل به روز از ساختار شخصیت منحصر به فرد شما بسیار مهم است. چقدر منفرد در مقابل چند وجهی هستید؟ چقدر در مقابل ناامن امن است؟ احساس شما نسبت به آنچه واقعاً هستید چقدر روشن است ، احساس خودتان چیست؟ این سبک تفکر ، هوش هیجانی یا کیفیت خودکنترلی باشد ، هر یک از ویژگی های شخصیتی می تواند سازگار یا ناسازگار باشد ، تا حدی به آنچه در اطراف شما اتفاق می افتد بستگی دارد. این می تواند مفید باشد که ببینیم چگونه شخصیت را می توان با روشهای سالم یا ناسالم با نگاهی به معضلات آشنایی که مردم با آن روبرو هستند ، شکل داد. بیایید با تام شروع کنیم. تام که به درخشش و صراحت خود مشهور بود ، اغلب به دلیل گفتن آنچه باید گفته می شود مورد ستایش قرار می گرفت اما به طرز دردناکی می دانست که مردم بعضی اوقات او را ساینده می دانند. مانند همه ، او می دانست که ایمیل ها و پیامک ها در ترجمه بسیار از دست می روند ، و فکر می کرد که صراحت را با تدبیر بیان می کند ، اما وقتی درخواست او از یک همکار به عنوان "لحن خصمانه" دریافت شد ، گیج شد. یک مهندس کامپیوتر با آرزوهای C-suite ، تمایل به نگرانی ، بیش از حد وظیفه شناس بودن ، احساس راحتی بدون ارتباط زیاد انسانی و تمرکز بر تعالی کار خود ، این موفقیت را به تام داده بود. او همچنین یک خانواده خانوادگی بود که برای دوستی های خود ارزش قائل بود. گرچه در اعماق خود گرم و مراقب بود ، اما گاهی اوقات تلاش برای اتصال نقاط احساسی را که فکر می کرد دیگران باید بتوانند به راحتی آنها را دنبال کنند ، از دست داد. نمایش گرما و همدلی برای او کاملاً طبیعی نبود - اگرچه او از طرق دیگر نسبتاً برون گرا بود و اغلب از معاشرت مردم و هیجان معاشرت لذت می برد. او که در خانواده ای کوتاه از گرمای والدین بزرگ شده بود ، بزرگ شد و به خاطر رواقی خود افتخار کرد. اگر کسی احساساتش را جریحه دار کند یا از او ناراضی باشد ، او اغلب وانمود می کند که مهم نیست و مثل اینکه اتفاقی نیفتاده است حرکت می کند.
گرم شدن به یکدیگرحال من در زندگی چگونه است؟ سوال همیشگی در دین موفقیت. توسط اریک S. Jannazzo ، Ph.D. با عمق حتی کم عمق قلب تقریباً هر شخص در فرهنگ غربی نظیر داشته باشید و سوالی را بیابید که توانایی آن را در ایجاد انگیزه ، جنجال و شرمندگی روح انسانی بی نظیر داشته باشد. گاهی اوقات صریح و روزانه پرسیده می شود. این بیشتر اوقات برای تمام زندگی ما ناخودآگاه است ، و امور ما را مانند کشش گرانشی یک ستاره غیب هدایت می کند. این می تواند ما را به حرفه ای که از آن متنفر هستیم تبدیل کند. این می تواند ما را متقاعد کند تا با جراحی صورت خود را تغییر دهیم. این می تواند ما را مجبور به خرید یک ماشین خاص کند. همچنین می تواند ما را به درمان بیماری و تولید آثار هنری دردناک وادارد و چمن های ما را برش بزند. این س isال این است: "من از نظر دیگران در زندگی چگونه کار می کنم؟" پیروی از موفقیت یک دین است زیرا مانند سایر ادیان ، این یک سیستم نیرومند معنی سازی است که در سطوح عاطفی و شناختی عمل می کند ، تصمیمات ما را هدایت می کند ، اخلاقیات خاص خود را دارد ، با تشریفات خاصی همراه است و به صورت دسته جمعی انجام می شود توسط گروهی از مردم که ایدئولوژی عمدتا بررسی نشده ای دارند. مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد موفقیتی که دین به آن احترام می گذارد ، موفقیت به منزله تحقق بخشیدن به خود ، تعیین شده توسط خود و قضاوت در برابر خود نیست ، بلکه در عوض موفقیت است که توسط مکان درک شده در سلسله مراتب اجتماعی تعیین می شود. دین موفقیت یک بازی بسیار خطرناک است و هنوز بسیاری از ما نمی دانیم که چقدر زندگی خود را به اجبار در زیر محراب آن قرار می دهیم. آنقدر در شیوه وجود ما بافته شده است ، چنان در لایه ماشین ایدئولوژی ما قرار گرفته است که باید در یک فضای درونی ساکت و آرام گوش دهیم تا اضطراب داغی را که ایجاد می کند بشنویم: "آیا من همه این کارها را به اندازه کافی خوب انجام می دهم؟" مطمئناً بسیار سخت و غیرقابل اجتناب است که انسان احساس کند کفایت اساسی ما به ما بازمی گردد. ما اشتیاق فراگیر و ایمنی اجتماعی را داریم ، حداقل برای عضویت واقعی و شاید فراتر از آن ، صعود به جایگاهی چنان والا که فراتر از ملامت است. و حتی قدرتمندتر از اشتیاق ما به شمول ، وحشت ما از محرومیت است ، یا اینکه تقریباً در حاشیه به هیچ وجه قابل تحمل نیستیم ، و منتقل می شود برای جمع آوری تکه های زندگی باقی مانده توسط کسانی که واقعاً زندگی می کنند. چنین اشتیاق در نرم افزار آنچه انسان بودن است تعبیه شده است: نگرانی از جایگاه اجتماعی ما برای هزاره ها تحولات ما را برانگیخته است. ما فرزندان افراد بی شماری هستیم که به طور مناسب بر پیچیدگی حیرت انگیز روابط اجتماعی متمرکز شده ایم - و در پیمایش موفق نیز هستیم. هیچ راهی وجود ندارد که آنها بتوانند به اندازه کافی زنده بمانند تا بتوانند بچه های خود را تولید کنند و با موفقیت پرورش دهند. ما به شدت به یکدیگر احتیاج داریم تا هم نیازهای اساسی خود به غذا و سرپناه و هم بالاترین نیازهای خود را برای معنا و عشق تأمین کنیم. وابستگی متقابل سالم دروازه بقا و شکوفایی است و ظرفیت ما برای دستیابی به آن کاملاً به کفایت اجتماعی خودمان بستگی دارد ، "به اندازه کافی خوب" برای همکاری و عشق. بیشتر کارهای شفابخشی در زندگی ما حول این س centralال اصلی است که می دانیم لیاقت داشتن تعلق را داریم ، س questionالی که همیشه در Homo sapiens مهم بوده است. و با این وجود هومو ساپینس در غرب توسط یک فردگرایی بیش از حد سازمان یافته است که مطالبات بیشتری نیز می طلبد. برای بسیاری از ما ، احساس کافی بودن فرد به طرز دردناکی برای خاموش کردن صدای درونی کافی نیست که نه فقط تعلق بلکه برتری را نیز می طلبد. ما مرتباً کوهنوردی می کنیم اما مقصد واقعی چیست؟ یک مفهوم مبهم از چیزی وجود دارد که در آنجا انتظار می رود و به نوعی رسیدن به آن احساس می شود ، یک لکه لرزان شاید در جایی که همه احساسات خوشایند است و همه دیگران حیرت زده هستند. از آنجا که هیچ واقعیتی احتمالاً نمی تواند با این تخیل بدون مقاله مطابقت داشته باشد ، هرگز کاملاً درست به نظر نمی رسد. برای بسیاری از افراد ، این اشتیاق خاموش نشدنی بحران ایجاد می کند. افراد خوش شانس از این بحران آگاه هستند و برای مقابله با آن تلاش می کنند. بسیاری دیگر به سادگی کوهنوردی را ادامه می دهند تا جایی که نردبان جای خود را تسلیم کند.
چگونه شخصیت خود را جلا دهیمتعداد صفحات : -1